«مردان عزیز»: دوست پسرِ کالین، زنی که در آلبرتا به قتل رسید، خواستار تغییر مردان است.
مردان عزیز،
لازم است که با شما به طور صریح صحبت کنم. در حل مشکل بسیار بزرگی که امروز در اجتماع با آن مواجه هستیم، به کمک شما نیاز دارم.
میدانم، میدانم، شما مشکل نیستید. شما یکی از مردان خوب هستید. این چیز خوبیست. من فکر میکنم که بسیاری از ما مردان خوب هستیم تا بد. شما به خشونت تداوم نمیبخشید. شما هرگز به زنی صدمه نمیزنید. آن را میفهمم.
اما اجازه بدهید از شما بپرسم: آیا تاکنون چشمهای بیهدفتان را به سوءاستفادههای کلامی یا هیجانی انداختهاید؟ به رفتار کنترلگرانه چطور؟ آیا تا به حال به خودتان اجازه دادهاید سخنانی تحقیرکننده به سوی زنان سرازیر کنید؟ جکی به ظاهر بیآزار یا بیانات مضحک دیگری؟ آیا تا به حال وارد صحبت در رختکن شدهاید؟
در اکتبر سال ۲۰۱۵ من به عنوان مرد خوب، در حالی که دوست دخترم کالین سیلیتو در کنارم بود، از خواب بیدار شدم. کالین ساعت ۵ صبح بیدار شده بود، کاری که همیشه میکرد. برای تدریس یوگا آماده میشد. او به طرف دیگر تختخواب آمد، مرا بوسید و خداحافظی کرد. من هم زیر لب گفتم: یوگا خوش بگذره. بعد چرخیدم و دوباره به خواب رفتم.
اینها آخرین کلمههایی بودند که به او گفتم. کالین هرگز در یوگا از آنها استفاده نکرد. به جایش دوست پسر سابقش به کمین او نشسته بود. او شلیک کرد و او را در فورتساسکَچیوان، بیرون خانه در راه ماشینرو کشت و بلافاصله خودکشی کرد.
وقتی پلیس به من زنگ زد، من هنوز هم مرد خوبی بودم. وقتی پلیس در خیابان، مقابل دفترم مرا ملاقات کرد و آن کلمههای وحشتناک را گفت: «کالین مرده» هنوز هم مرد خوبی بودم. دنیا یک انسان شکوهمند را از دست داده بود. یک مادر، یک دوست، یک یار، یک یوگیست، و یک جان زیبا. و من هنوز مرد خوبی بودم.
اما من باید تصمیم میگرفتم. میتوانستم انتخاب کنم که به مرد خوب بودن ادامه دهم، که نه باعث مشکل شوم و نه در حل آن شرکت کنم، یا میتوانستم انتخاب کنم که بخشی از حل مسئله باشم، با این امید که از رخ دادن چنین اتفاقات برای دیگران جلوگیری کرده باشم. من دومی را انتخاب کردم.
لازم است شما هم همین را انتخاب کنید.
اغلب گفته میشود که خشونت، خشونت میآورد. من اعتقاد دارم خشونت با باورها و طرز نگرشها شروع میشود. این جایی است که شما هستید. یک مرد خوب از اینجا وارد بازی میشود.
لازم است که شما:
با پسرانتان در بارهی اینکه معنی محترمانه برخورد کردن چیست، صحبت کنید
با دوستانتان در مورد برابری صحبت کنید
طرز نگرشها و باورهایتان را که از کودکی به شما تلقین شده است، به چالش بکشید
زمانی که دوستانتان عملی یا صحبتی در رابطه با کمتر بودن زنان انجام دادند یا گفتند، با آنها برخورد کنید
اگر قبلا مجبور نشدهاید به این مسئله فکر کنید خوشوقتید. و مشکل خوشوقت این است که اغلب نادیدنی است. فراموش کردن چیزهایی که زندگیتان را مستقیما تحت تأثیر قرار نمیدهد، خیلی آسان است. اما زمان آن رسیده که چشمبندتان را بردارید.
در مقام فروشنده، در اوایل شغلم تشخیص دادم که مشتریان من احساساتی خرید میکنند اما منطقی توجیه میکنند. مطمئنا پلجِیکب، مردی که کالین را کشت، مردی بود که بر اساس احساس خیلی موقتیاش، تصمیمی خیلی ماندگار گرفت.
چالشی که ما مردان با آن مواجه هستیم، این است که معمولا برای ما قابل قبول نیست که احساساتمان را نشان دهیم. وقتی کوچکترین نشانهای از احساسات نشان میدهیم، دلسرد شده و حتی مورد تمسخر قرار میگیریم. اگر ما اجازهی ابراز احساساتمان را نداشته باشیم، آن وقت نباید انتظار درک کامل آنها را هم داشته باشیم، و یا به طریق سالمی از پس آنها بربیاییم.
لازم است به پسرانتان اجازه دهید تا احساساتشان را احساس و ابراز کنند
در زندگیتان به مردان، فضایی برای ابراز سالم احساساتشان بدهید، بیآنکه بترسند و یا مورد تمسخر قرار گیرند
اشخاصی را به چالش بکشید که مردان را به دلیل ابراز زیاد و زیادتر احساساتشان مورد تمسخر و تحقیر قرار میدهند
زمانی از کالین پرسیدم که استعدادش چیست. گفت استعدادش این است که چیزها را زیبا میکند. مطمئنا به عنوان هنرمند، نقاش، عکاس، و فیلمبردار همه کاره، مهارت داشت تا زیبایی همه چیز را پیدا کند.
او پرسش را به من برگرداند و از من پرسید استعداد من چیست. مِن و مِنی کردم و با درنگ گفتم مطمئن نیستم. بنابراین از او پرسیدم او چه فکر میکند. پاسخ داد، اوه، خیلی راحت است. تو استعداد مفیدتری داری. پرسیدم چیست و او گفت، بله، تو میتوانی باعث هر اتفاق زهرماری بشوی.
و حالا شما این را میدانید. او چیزها را زیبا میکند و من باعث هر اتفاق زهرماری میشوم. با هم همکاری میکنیم تا اتفاقات زهرمار زیبایی رخ دهد.
در روز دوم اکتبر ۲۰۱۵ من عهد کردم که به احترام او، به رخ دادن اتفاقات زهرمارِ زیبا ادامه دهم.
آلبرتا میزان بالایی از گزارش خشونتهایی را دارد که در کشور میان زوجهای صمیمی اتقاق میافتد. در حالی که مردان خوب همچنان به زندگی روزمرهشان میپردازند.
بعد از کشته شدن کالین شروع کردم به ایجاد مؤسسهی خیریهای به نام «بیش از این نادیده نگیر» تا آگاهی در بارهی خشونت خانگی را افزایش دهم. شروع کردم به صحبت کردن با مردان دیگر. این است راهِ من برای ایجاد تغییرات مؤثر برای پیوستن به زنها. راه شما چیست؟
مایک کَمرون بعد از کشته شدن دوست دخترش، کالین سیلیتو، به دست شوهر سابقش در ۲۰۱۵ شروع کرد به ایجاد موسسهی خیریهای به نام «بیش از این نادیده نگیر» تا آگاهی در بارهی خشونت خانگی را افزایش دهد.
منبع: CBC/Radio-canada