هشت مارس و سوالات بیشمار
رقیه کبیری
روز بزرگداشت جهانی زن نزدیک است و ما شهروندان دلخوش به روزهای ثبت شده و ثبت نشده در تقویم در تدارک سور و ساط و بزرگداشت این روز هستیم. این بزرگداشت چنانچه بهدور از چشم ناظران رسمی و مسئول انجام گیرد با هیجان بیشتری همراه بوده و برگزارکنندگان این روز شاید بر این باور باشند که کاری کردهاند کارستان. اما پرسش این است که با بزرگداشت روز زن در پی اثبات چه چیز هستیم؟ آیا بزرگداشت روز جهانی زن یک فانتزی روشنفکری است؟ آیا میخواهیم این روز را چنان سخیف و کممایه جلوه دهیم که آن را به سطح هدیه ستاندن از مردان روشنفکرمان فروکاسته و با دلخوش کردن به هدیههای کم یا پربها، فردای این روز تاریخی با دوستانمان از هدیهها و حواشی آن صحبت کنیم؟ یا بر آنیم تا در مجالس پیدا و پنهان، در این روز با اجرای موسیقی و خواندن شعر و مقاله بادی به غبغب انداخته و خود را میراثخوار بهحق رزا لوکزامبورگ و کلارا زتکین بنمایانیم و بهمانند آنان که در اوایل قرن بیستم تنها راه رهایی زنان از استثمار و برخورداری از حقوق برابر را در گرو عمومیسازی ابزار تولید میدانستند، ما نیز در اوایل نیمه نخست قرن بیست و یکم بر مقصد و مقصود آنان تأسی جوئیم؟!
آیا مسئلهی زنان در اویل قرن بیست و یکم همان مسائلی است که صد سال پیش بود؟ آیا در شرایطی که در خاورمیانهی پرآشوب کنونی که روزانه دهها زن و کودک در سوریه و یمن زیر بمباردمان صاحبان خودخواندهی جهان جان میسپارند، یا در حالی که روهنگیاها در شرق آسیا در اثر خشونت اتنیکی از خانه و کاشانهشان رانده میشوند، میتوان سخن از میراث آن دو بانوی مبارز قرن گذشته بهمیان آورد؟
آیا مسائل و اولویتهای زنان دور از مرکز و حاشیهنشین کشورمان که هیچ جایگاهی در سپهر عمومی ندارند، و نیز اولویت زنان روستایی و عشایر که بازوهای پنهان صنعت مردانهی دامداری هستند، همان اولویتها و مسائل زنان مرکزنشین هست؟ آیا نام کلارا زتکین و رزا لوکزامبورگ و ۸ مارس یا نام فمنیستهای بیشمار وطنی بهگوش زنان ساکن محرومترین مناطق این جغرافیا خورده است؟
جایگاه زن و برخورداری او از حقوق اجتماعی- سیاسی خود محکی است برای سنجش چگونگی قوانین حاکم بر هر کشوری. در مملکتی که چهل سال است جایگاه نمادین بانوی اول آشکارا مستور مانده و بهعکس بانوان اول کشورهای دیگر بهجای همراهی با همسر، در پشت دیوارهای پهن و بلند خانههایشان محافظت میشوند، چطور میشود از پشت تریبونهای رسمی کشور از جایگاه اجتماعی زن سخن گفت؟
ما، خیل زنان، که نزدیک به چهل سال بهدور از قدرت سیاسی و بدون تصدی مسئولیتهای بالای کشوری در اقلیمی زندگی میکنیم که در آن حتی انجمنهای صنفی و اعتراضات مدنی تحمل نمیشود، از بزرگداشت این روز جهانی چه میخواهیم؟
من نیز مثل خیلی از زنان کشورم دستکم سالی یکبار از خود میپرسم: «من در کجای جهان ایستادهام؟ چه تشابهات و تفاوتهایی بین موقعیت اجتماعی، قانونی و مطالبات فردی و اجتماعی زنِ مقیم خاورمیانهی پرآشوب، با یک زن ساکن فرنگ و ینگهدنیا وجود دارد؟»
از آنچه در پشت دیوارها رخ میدهد سخنی نمیگویم. حرفم بر سر خشونت آشکاری است که در کوچه و خیابان رخ میدهد. در سرزمینی که منشور حقوق شهروندیاش از کرامت انسانی سخن میگوید، بهجای حفظ جان زنانی که خواهان مالکیت بر بدن و پوشش خود بوده و اعتراض خود را بهصورت مدنی نشان میدهند، مأمور امنیتش در روز روشن، جلو چشم دهها تن زنی را از روی سکو بهروی آسفالت خیابان پرت میکند، چه میتوان گفت؟
بانو اُلیمپ دو گوژ نویسندهی فرانسوی، که داستانها و نمایشنامههایش تاثیر زیادی در آمادهسازی مردم فرانسه برای انقلاب داشت، و خود بعد از انقلاب بهخاطر انتقادهای فراوان از اعدامها و دفاع از حقوق شهروندی برابر برای زنان، فارغ از طبقهی اجتماعی، و داشتن حقوق سیاسی برای زنان از جمله حق رأی و مشارکت در مناصب اجرایی دولت اصرار میورزید، و سرانجام به اصرار روبسپیر با گیوتین گردن زده شد، میگوید: «وقتی زن این حق را دارد که بالای گیوتین برود، پس باید این حق را داشته باشد که بالای کرسی خطابه نیز برود.»
بارها از خود پرسیدهام: آیا زنان این جغرافیا در شرایط جاری همراه با پافشاری بر خواستهایشان توانایی آن را دارند که تاوان مطالبات خود را بدهند؟
و مهمتر از همه، آیا زنان این سرزمین میتوانند از فردیتی قوی برخوردار بوده، تنگنظریها و حسادتهای مألوف را در صندوقچههای مادربزرگهاشان گذاشته، درش را قفل کرده و بهعوض تقابل زنان علیه زنان، هر زنی در حوزهی فعالیت خود، پا بهپای هم برای برخورداری از حقوق انسانی برابر تلاش کنند؟! زنان فعال در حوزههای فرهنگی، هنری، ادبی، اجتماعی، اقتصادی و… چقدر هوای همدیگر را دارند؟ آیا توان این را دارند که بهجای بالا پایین پریدنهای مداوم برای دیده شدن و هل دادن بغل دستی به ناکجا برای گشاد کردن جای خودشان، پشت به پشت هم داده، به کوششها و مساعی در حوزهی فعالیت خود متکی باشند؟
بیتردید پاسخهای زیادی برای این پرسشها وجود دارد. بهروزگار ما و در این دهکدهی جهانی با احاطهی فراگیر تکنولوژی و ارتباطات هیچ انسانی حاضر نیست زیر سیطرهی کسی برود. بهیقین، زنان کشور من نیز از این قاعده مستثنی نبوده و بزرگداشت روز جهانی زن را میتوان بهانهای برای تصریح و تدقیق خواستههای خود برای برخورداری از حقوق انسانی برابر تلقی کرد.
۹/۱۲/۹۶
(این مطلب در ویژهنامهی سایت آذفمنیا منتشر شده است.)