ابوالفضل جمالی
چئویرن: ابوالفضل جمالی
ترجمه: ابوالفضل جمالی
سسلندیرن: ابوالفضل جمالی

منشاء، پیدایش و ‌تاریخ شکل‌گیری قاراچی‌ها (کولی‌ها) در گذر زمان گم شده است؛ لیکن از منظر مردم شناسی، آنان مردمانی کوچنده بودند که زندگی را در سفر می‌جستند و برای گذران امور، رنج سفر از دیاری به دیار دیگر را به جان می‌خریدند. قاراچی‌ها نه یک پدیده بومی و محلی، که جریانی جهانی هستند. در میان این جماعت، افرادی بودند که هنر «پیش‌گویی» و «فال‌بینی» داشتند و آینده را در لابه‌لای خطوط کف دست می‌خواندند.
اکثر افراد جامعه قاراچی‌ها دارای حرفه و تخصص خاصی بودند که از جمله آن‌ها می‌توان به ساخت ابزارهای ضروری زندگی دهقانی مانند «قَلَبیر»، «سیلقیر»، «کَم» و «الک» اشاره کرد. ساختار این ابزارها بسیار درهم‌تنیده بود؛ «قَلَبیر»، «سیلقیر» و «کَم» از روده گوسفند و «الک» از موی دم اسب ساخته می‌شد. کاربرد این ابزارها عمدتاً در فرآوری غلات بود؛ به‌طوری که از «قَلَبیر»، «سیلقیر» و «کَم» برای غربال و بوجاری کردن دانه‌های غلات استفاده می‌شد و «الک» برای الک کردن آرد به کار می‌رفت.
«اوتای دوز» زنگاوا، برای سال‌های متمادی میزبان دو هفته‌ای قاراچی‌ها بود. آنان با برافراشتن چادرهایی به رنگ سفید و سیاه، چندین روز در این مکان اتراق می‌کردند.
قاراچی‌ها دارایی چندانی نداشتند. سرمایه و اموال آنان عمدتاً شامل چندین رأس الاغ و بز، همراه با ابزارهای تخصصی برای ساخت ادوات بوجاری غلات می‌شد. درست کردن «قاوال» (دایره) هم ‌جزو‌ کار آنها بود‌.
پیش از آنکه طنین داس‌های درو و ضربات کوبنده خرمن در روستا به گوش برسد، قاراچی‌ها در آنجا حاضر می‌شدند. آنان با برپایی چادرهای خود در «اوتای دوز»، برای حدود دو هفته میهمان روستا می‌شدند. نوای ریتمیک «قاوال» (دایره)، که از دل چادرهایشان برمی‌خاست، نخستین خبر از رسیدن این کوچندگان به روستا بود.
قاراچی‌ها در بستر زندگی، با جاذبه‌های طبیعی و انسانی محیط خو می‌گرفتند و به وجود آن‌ها عادت می‌کردند. آنان در هر سرزمینی ریشه می‌دواندند و مهر می‌افشاندند. همین اتراق‌های پی در پی و دل بستن به محیط، در ژرفای جان آدمی، وطندوستی و میهن‌پروری را پرورش می‌داد؛ اما در نهایت، پس از چندی ناگزیر بودند تا از آن دیار کوچ کنند و در سرزمینی تازه رحل اقامت افکنند. کوچیدن و دل کندن از محیطی که با آن انس گرفته بودند، کاری بس دشوار و جان‌سوز بود.
شعر عاشیقی «ایستیرم گئدم دیار به دیار / کؤنول وطنیندن ال چکه بیلمز»، (می‌خواهم سرزمین به سرزمین سفر کنم/ اما دلم از وطن کنده نمی‌شود) گویی ترجمان درد مشترک و حال و هوای قوم قاراچی‌هاست؛ نوایی که چنگ سوزناک آن بر دل می‌نشیند.
با رشد صنعت و مدرنیزاسیون و فروریزی جامعه سنتی دهقانی، زندگی کوچنده قاراچی‌ها نیز به سر آمد. برخی از آنان برای همیشه رهسپار شهرها شدند و در آنجا ماندگار گشتند و برخی دیگر یکجانشینی را برگزیدند و ساکن دائمی نقاطی روستایی شدند. نمونه بارز دسته دوم، «روستای قاراچی» است که در کنار جاده خدافرین- جلفا جای گرفته. با این همه، تاریخ و سیر تکوین زندگی قاراچی‌ها و کولی‌های کوچنده، همچون داستانی جذاب و خواندنی، همچنان برای پژوهندگان و علاقه‌مندان جاذبه‌ای فراوان دارد.
بر اساس نظریه‌ای درباره خاستگاه آهنگ «قاراچی هاواسی» در موسیقی عاشیقی، این آهنگ حزین هم‌زمان و هم‌گام با زندگی قوم قاراچی‌ها شکل گرفته و قوام یافته است. آهنگ قاراچی، زندگی پررنج و غمبار این قوم را به تصویر می‌کشد و آلام و آرزوهای آنان را با زبانی گویا باز می‌سراید.
«قاراچی هاواسی» بازتاب‌دهنده زندگی پررنج و درد کولی‌ها و روایتگر استوار احوال دردمند آنان است. در اجرای عاشیق‌ها، مضراب‌های پررمز و راز «قاراچی هاواسی»، پیکر زخم‌خورده کولی‌های کوچنده را به‌نمایش می‌گذارد؛ تصویری که به‌طرزی جانسوز و غم‌انگیز نمود می‌یابد.
پاییز ۱۴۰۴

چاپ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مدخلی بر آداب و رسوم روستای«زنگاوا»: «قاراچی‌لار»

ابوالفضل جمالی
www.ishiq.net

آذربایجان ادبیات و اینجه‌صنعت سایتی

مدخلی بر آداب و رسوم روستای«زنگاوا»: «قاراچی‌لار»

ابوالفضل جمالی
www.ishiq.net

آذربایجان ادبیات و اینجه‌صنعت سایتی

مدخلی بر آداب و رسوم روستای«زنگاوا»: «قاراچی‌لار»

ابوالفضل جمالی
www.ishiq.net

آذربایجان ادبیات و اینجه‌صنعت سایتی