شعر خویش را زندگی کردن هنر است
مقصود تقیزاده(نیسگیل)
سالهای سال است که در موطن آباء و اجدادی خویش، با مردم زندگی می کند. دیار مادری و سرزمین چشمه های جوشان و ییلاقها و کوههای پرلاله و شقایق را به زرق و برق زندگی شهری نفروخته است. در غم و شادی مردمان دیار خویش شریک است. روستائیان باصفا، عاشیق ها و نوازندگان مردمی، شاعران و هنرمندان و قالیبافان او را میشناسند. گرههای ناگشودنی بسیاری را با رأی و تدبیر و همدلی و همدردی او گشوده شدنی دیده ایم. برای پیشرفت فرهنگ و ادب و هنر شهرمان گامهای بلندی برداشته و بر می دارد. درهیچ موقعیت و مکان و در هیچ حادثه و پیشامد ناگهانی ایل و مردم خویش را فراموش نکرده و تنها نگذاشته است.
در حادثه ی اخیر زلزله هم یک آن قرار نگرفته و نیارمیده است. با داغدیدگان همراه و همدل بوده، با آنان گریسته و غمهایشان را به جان خریده است.برای قره داغ با شعر خویش لالایی گفته و از همان لحظات اول حادثه که باهم به بعضی از روستاهای ویران شده ی هریس رفتیم، دغدغه ی کمک و به سامان رسانیدن کار زلزله زدگان را داشته و دارد. از همان روز اول کار و بار خویش را در شهر رها کرده و در روستاها برای عمران و آبادی و رفع مشکلات مردم مصیبت زده از جان مایه می گذارد. در این مدت هر وقت سراغش را می گیرم، می گویند در فلان روستاست. یک محوطه و بنای مرغداری در هریس دارد که محل انبار کمکهای خودجوش مردمی به زلزله زدگان است که با هماهنگی او و با روش درست و به سهولت به دست روستائیان می رسد.
زلزله زدگان می آیند و مثل خانه ی خود هر چیزی را که لازم دارند از آنجا برداشته و می برند. در هیچ جایی نه بنری و نه اعلانی و نه نوشته ای برای دعوت به کمک رسانی نصب کرده است. اما تا حال کمکهای زیادی از طرف مردم مناطق مختلف و بهترین و اصولی ترین امدادرسانی ها در حق روستائیان زلزله زده از طرف او انجام شده است. بی گمان روستائیان هریس خدمات و کمکها و جانفشانیهای او را هیچ وقت از یاد نبرده و نخواهند برد.
او از جان و دل کار می کند، بیل می زند، ملات درست می کند،و … اما نه منتظر دوربینها و هیاهو و شعارها و ژست گرفتن های الکی و ساختگی است و نه انتظار تشویق و تحسین از طرف کسی یا نهادی دارد. کار می کند درست همان گونه که روزی برای پدرش و خانواده اش کار می کرد. قاطی مردم روستا شده است و کسی نمی تواند او را از دیگر مردم روستا تشخیص دهد. آنچنان دغدغه ی مردم مصیبت دیده را داشته و آنچنان برای آنان دل سوزانده و کمک می کند که رشک هر کسی را بر می انگیزد. آری فرزند ایل و تبار خویش بودن، شعر خویش را زندگی کردن، در دردهای مردم خویش بی هیچ توقعی شریک بودن و در شعله اندوهشان سوختن کار هر کسی نیست.
این چند سطر را نوشتم که حداقل به عنوان یک شهروند و دوست و یا یکی از مردمان این دیار بتوانم تشکری کنم از نوع دوستی و انسان دوستی و مردمداری و ایثار و فداکاری یکی از فرزندان خلف آذربایجان و هریس یعنی: شاعر نام آشنای شهرمان«هریزلی»