با کمال تاسف، در آستانه سال نو، روز ۲۹ اسفند، بهروز دولتآبادی(چای اوغلو) شخصیت شناخته شدهی اجتماعی فرهنگی آذربایجان و یکی از شرکت کنندگان در جنبش روشنفکری دهه ۴۰ تبریز، در بیمارستان فیروزگر تهران برای همیشه با زندگی وداع گفت.
بهروز دولتآبادی که لقب «چای اوغلو» را شاعر انقلابی آذربایجان «علیرضا نابدل» به او داده بود، انسانی وطنپرست و مردمدوست و از رفقای نزدیک «صمد بهرنگی»، «بهروز دهقانی» و «کاظم سعادتی» از رهبران جنبش روشنفکری دهه چهل تبریز محسوب میشد و به همراه آنها در روستاهای آذربایجان معلمی کرده بود. او در عین حال، نوازندهای چیرهدست در موسیقی و شاعری متعهد و مردمی در ادبیات آذربایجان بود.
بهروز دولت آبادی در نهم مهر ماه سال ۱۳۱۷ در محله «چایکنار» تبریز در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمد. دروس اول ابتدایی را در دورهی حکومت ملی آذربایجان به سال ۱۳۲۴-۲۵ به زبان مادری خود خواند. ادامه تحصیلات ابتدایی را در مدرسه «همام» و مقطع متوسطه را در دبیرستان «منصور» تبریز به پایان رساند. آشنایی وی با دوست سالهای بعدیاش «غلامحسین ساعدی» هم از همین دبیرستان شروع شد.
بهروز دولتآبادی پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان در سال ۱۳۳۴-۳۵، ادامه تحصیل را پی نگرفت و کار خود را به عنوان معلم در روستای «قرهبولاغ» ناحیه «کاغذکنان» که روستایی بود بسیار فقیر و ساکنین آن وضعیت رقتباری داشتند، شروع کرد. پس از یک سال اقامت در روستای «قرهبولاغ» به روستای «ممقان» در «آذرشهر» منتقل شد و در آنجا به همراه صمد بهرنگی، بهروز دهقانی و کاظم سعادتی در مدرسهی «عنصری» به تدریس پرداخت.
معلمی بهروز دولتآبادی در دیگر روستاهای آذربایجان نیز ادامه یافت. او در این سالها به موازات تدریس، علاقه زیادی نیز به یادگیری و اجرای موسیقی و گردآوری نمونههای ادبیات فولکلوریک آذربایجان داشت. در سال ۱۳۴۷ به خاطر اجرای یک قطعه موسیقی بدیع در دانشگاه تبریز به بازجویی در دستگاه امنیتی کشیده شد. از آن پس نتوانست در تبریز بماند و مجبور به مهاجرت به تهران شد و در این شهر معلمی را پی گرفت. در تهران نیز زیر نظر دستگاه امنیتی و تحت فشارهای مختلفی قرار گرفت. اجازه نمیدادند در یک مدرسه مشخص تدریس کند؛ به مدارس مختلف فرستاد میشد. مجبور شد به همراه تدریس کار هم بکند. در تولیدی «تریکو سانترال» شاعر ملی آذربایجان «بولود قاراچورلو»(سهند) و «کانون پرورش فکری کودکان» مشغول به کار شد. با «گنجعلی صباحی» نویسندهی معروف آذربایجانی آشنایی پیدا کرد و با جوانان روشنفکری که بر علیه رژیم شاه مبارزه میکردند شروع به همکاری نمود. سرانجام در آخر سال ۱۳۴۹ به علت فعالیتهای سیاسی علیه رژیم شاه دستگیر و زندانی شد. در زندان بود که فهمید فرزند انقلابی خلق آذربایجان و رفیق نزدیکاش بهروز دهقانی زیر شکنجه ساواک جان باخته است. پس از آزادی از زندان ادامه کار خود را حتی دشوارتر از قبل دید و در سال ۱۳۵۴ مجبور به بازنشستگی زودهنگام شد.
خلاقیتهای ادبی و هنری بهروز دولتآبادی(چایاوغلو) پس از انقلاب شکوفاتر شد. اشعارش در مطبوعات آن دوره چاپ و آهنگهایی که با حال و هوای ملی میساخت از سوی جوانان و دانشجویان با علاقه و استقبال گسترده روبرو گشت؛ بخشی از اشعارش به همراه سرودههای دیگر شعرای آذربایجان حسین دوزگون، حبیب ساهر، عمران صلاحی و قافلانتی با نام «مجموعه» در سال ۱۳۵۷ توسط «هیات نویسندگان آذربایجان» و دومین مجموعه اشعارش با نام «بایاتی بایات اولماز» در سال ۱۳۸۴ از سوی انتشارات «دنیای نو» منتشر گردید. وی تا واپسین روزهای زندگی خود به عنوان هنرمندی چیره دست و شخصیت اجتماعی محبوب از انجمنهای ادبی، گردهمآییهای فرهنگی و فعالیتهای اجتماعی دور نماند. موسیقی آموزش داد؛ آهنگ ساخت؛ چندسالی در هیات مدیره «انجمن ادبی صابر» فعالیت کرد و از هر کاری که برای شکلگیری نهادهای ادبی فرهنگی لازم بود کوتاهی نکرد.
متاسفانه در نیمه اول سال ۱۳۹۹ معلوم شد که استاد بهروز دولتآبادی(چایاوغلو) به سرطان روده مبتلاست. دارو و درمان تاثیری نداشت و سرانجام در بیست و نهمین روز از ماه اسفند در سن ۸۲ سالگی برای همیشه با زندگی وداع گفت.
اکنون، او که فعالیت اجتماعی و سیاسی خود را در دهه چهل همراه با جوانان روشنفکر تبریزی که راههای جدید مبارزه را برای تأمین آزادی و عدالت اجتماعی جستجو میکردند شروع کرده بود و تا پایان عمر نیز با آن سالها احساس غرور می کرد در میان ما نیست. آهنگ خوش سازش برای همیشه خاموش شده و دیگر کسی فریادهای آهنگین «صمد …!» «صمد …!» او را نخواهد شنید.
همکاران «ایشیق»- سایت ادبیات و هنر آذربایجان- فقدان فرزند محبوب مردم استاد «بهروز دولتآبادی(چای اوغلو) را به خلق آذربایجان، خانواده محترم استاد و جامعهی ادبی و هنری کشور تسلیت میگوید و به خاطرهی پرافتخارش درود میفرستد.
«ایشیق» – سایت ادبیات و هنر آذربایجان
۳۰/۱۲/۱۳۹۹