دومان گلدی بو داغلاری بورودو
فرمان وئردی آغیر ائللر یئریدی
نشستن «مه» بر بلندیهای کوهساران زنگاوا، نشان از آمدن پاییز داشت. تداوم مه ممتد در این فصل تلنگر جدی به ایلات و عشایر بود که چل و پالاز و آلاچیقهای خود را جمع کنند و راهی قشلاقهای مغان شوند. پاییزان، پر از حدیث و حکایت و پر از قصههای شیرین و برای روستائیان زمان فراغت از کارهای سالانه بود. پاییزان پر از نقل و نبات، پر از طنطنه و ترانه بود. در این فصل، قبل از نشستن برف بر زمین آرزوهایی به بار می نشست. پاییزان موسم جشن عروسیها و فصل مسافرتهای سیاحتی و زیارتی بود.
سفر زیارتی:
در این فرصت چند خانواده بصورت گروهی «هم اوجاق» راهی خطه خراسان میشدند که مشهور و مشهدی شوند. رفت و برگشتها به مشهد، بدرقه و استقبال از زوار با مناجات «چاووش»، با سلام و صلوات (مشهده گئدن صلوات) و با «آت چاپماق» (اسب دوانی) همراه بود. اسب دوانیها در«اوتای دوز» و چاووشی زوار با مشد عیوض گلمحمدی بود.
اوتای دوز زمینی صاف و هموار و «یاراشیق» روستای زنگاوا بود. زیبایی آن، سزاوار ستایش و سپاسگزاری بود. «اوتای دوز» در تاریخ خود اسب سوران زیادی را به خود دیده است؛ در اینجا مردان بزرگی اسبهای تند پا را بصورت «قوشا ایاق» (چهار نعل) تاختهاند.
عروسیها:
جشن عروسیها همیشه با ساز و آواز و ترانههای «عاشقها» همراه بود و جمعیت از شنیدن ترانههای طربناک و فولکوریک، بسی شادمان و خوشنود میگشتند. عروسیها نه یک روز، بلکه چندین روز طول میکشید. عاشقها روزانه در خانه داماد، چند نوبتی برنامه موسیقی داشتند.
جشنها به دو صورت بود: الف: جشن اندرونی و ب: جشن بیرونی.
جشن اندرونی (داخلی) در فضای سر بسته و مسقف (توی خانهها، طنبیها، اطاقها و سکوها** و گاوداریها) برگزار میشد.
جشنهای بیرونی (خارج از خانه) که با مشایعت موسیقی «چؤل بالابانی» و «قاوال»(دایره) در فضاهای باز و در میدانهای روستا برگزار میشد، بسی پرشور و دل انگیز بود.
همین که صدای رسای جیک – جیک «چؤل بالابانی» در میدانهای ده به صدا در میآمد و دسته عاشقها اعلام حضور مینمود، انبوه جمعیت به دور میدانها حلقه میزدند.
صدای سرورآور سورنا در یک آن به همه جا سرک میکشید و بساط شادی را می گسترانید؛ نغمههای نغز را در اتمسفر روستا پخش مینمود. طنین طربناک موسیقی عاشقی، در کوهساران «گونئی» و« قوزئی» بازتاب و باز نشر مییافت. موزیک موزون «چؤل بالابانی» با بشارتگری ریتمیک، مردم را به تماشای شادمانه عروسیها فرا میخواند.
«چول بالابانی»(زورنا) ساز اصلی جشنهای بیرونی بود. جشنهای بیرونی در میدانها و خرمنگاههای روستا برگزار میشد. «حسینآقا خرمنی»، «الله قولولار خرمنی»، «حیدر قلی قاپیسی»، «عباللار و نجف قاپیسی» و …. در هنگام جشن بیرونی، زنان روستا از پشت بامها نظارگر جشن عروسی بودند. حاضرین اولیه بچههای روستا بودند که با شنیدن سوت سورنا،کارها را با عجله ترک و خودشان را شتابان به محل میرسانیدند تا برای خود جایی بگیرند و تماشگر جشن عروسی باشند. نواختن آهنگهای «جنگی کوراوعلو»، «ترکمه»، «ساری تئل»، «ساری کؤینک» و سایر آهنگها با چؤل بالابانی، غبار دلها را میربود و زورنای شیرین زبان شادمانه زیستن را ترنم میکرد.
مردان چند نوبتی باهم کشتی میگرفتند.کشتیگیران معروف عبارت بودند: مسیب کارگر، سردارعلی پاکدامن، مشد احمدآقا دهقانی، بایعلی، حسین صادقی، ممی اوغلو حسن، هدایت مولاپور، التفات و خلیل مولاپور، اسماعیلآقا جمالپور، عزت فرجپور، بیاض تاری، قریب دهقانی و اللهوردی بیابانی. کشتیهای قریب دهقانی با اللهوردی بیابانی معمولا با تنش و تصادم همراه بود.
در آخرین روز، عروس خانم با مشایعت موسیقی عاشقی با شال قرمز و با «جغجغه»*** رقصان در سر، سوار بر اسب، با هلهله و شادی راهی خانه بخت میشد و داماد با «ساغدوش» و «سولدوش» با جیبهای پر از نقل و نبات، از بلندای پشت بامها، خیره به راه و منتظر آمدن عروسش بود! – (ادامه دارد)
مهر ۱۴۰۲
*: زنگاوا(زنگآباد) – یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان ازومدل جنوبی بخش مرکزی شهرستان ورزقان واقع شدهاست. این روستا در دوازده کیلومتری شمال ورزقان واقع شده است. شغل اکثر مردم آن، کشاورزی و دامپروری است. تقریبا این روستا ۸۰ خانوار با ۲۸۰ نفر جعمعت دارد. متاسفانه بافت قدیمی این روستا در زلزله مرداد ۱۳۹۱ ورزقان کلا از بین رفت.
**: سکو(سکی) – سکو، محل مسقفی در داخل گاوداریها بود و در زمستانها، محیط گرم و مطلوب برای شب نشینیها و محل افسانهسرایی و سرگرمی روستائیان. سکوهای متمولین مساحت بزرگی داشت. چه بسا، افسانه ها و داستانهای فولکلوریک کنونی ما، ماحصل نقل نقالان بی نام و نشان آن محافل و مجالس بوده باشد و چه خوب که این میراث گرانبها سینه به سینه و از نسلی به نسل دیگری منتقل گشته است.
***: جغجغه – انبوه روبان رنگارنگ زر ورق که به روی شال عروس سنجاق میشد.
4 پاسخ
نه گوزل یازیب سبز
همه مطالب شما دلنشین بوده واینکه اجداد طوایف مختلف اهل کدام دیار بوده برایم خیلی جالب و تازگی دارد باز هم نهایت تشکر دارم که د ر این خصوص زحمت می کشید
جناب آقای ابوالفضل جمالی
با عرض سلام و احترام
فوق العاده زیبا و دلنشین بود. ایکاش همه اهالی زنگ آوا این نوشته های شما را که تاریخچه فرهنگی آن منطقه است مطالعه می کردند و تکمیل.
به نظر من این خاطرات و نوشته ها برای اهالی منطقه شما و برای تاریخ منطقه کوچکی از ایران بسیار با اهمیت است زیرا هویت فرهنگی و اجتماعی آن منطقه را به ثبت رسانده است. شباهت به کتابهای خاطرات و سفرنامه های بزرگان ایران زمین دارد.
امیدوارم توفیق ادامه و تکمیل و تدوین این خاطرات در مجموعه ای واحد و ماندگار نصیبتان گردد. 🙏💐💐💐👌👌👌
بازهم شاهد خلق شاهکاری دیگر از استاد جمالی هستیم که در پرتو قلم فرسایی پرقدرت و داشتن دایره لغات غنی و منحصربفرد دیار قره داغ ، واقع نگاره ای از تاریخ وجشنهای پاییزی عروسی روستای زیبای زنگاوا را به نگارش در آورده اند.
حقا باید از نویسندگانی همچون استاد جمالی که در ثبت فرهنگ غنی روستای زنگاوا و دیار آذربایجان و انتقال آن به نسل جدید که با این فرهنگها و سنتها غریب و بیگانه هستند تشکر و قدردانی شود.