طنین صداهای اجدادی
اصغر ایزدی جیران(عضو هیئت علمی دانشگاه تهران)
تالار وزارت کشور، آبان ۱۳۸۷، طبقه دوم. شش سال پیش بود که در همین سالن وزارت کشور کنسرت گروه دالغا بنام ساری گلین را تجربه کردم. وقتی خواننده گروه، علی نوروزی، شعری از نصرت کسمنلی خواند: «اومیدینی قوپاردیلار، گونشیمی آپاردیلا» (امیدت را کندند، خورشیدم را غارت کردند)، نخستین بار بود که در گوش دادن به موسیقی عاشیقی اشک ریختم: احساس میکردم به چیزی از وجودم حمله شده و از بدنم خارج میکنند.
گرچه از کودکی در تبریز زیسته بودم و در سفر به شهر اجدادیام مراغه و شرکت در جشنهای عروسی خانوادگی، اجرای گروه عاشیقی مرکب از سازهای قوپوز، بالابان و قاوال را دیده بودم، اما شاید همچون برخی از نوجوانان همسن خودم نمیتوانستم از آن لذت ببرم و متأثر شوم. این کاری بود که ورود موسیقی عاشیقی آذربایجان در محیط مدرنی همچون سالن کنسرت آن را انجام میداد. تلاشهای چنگیز مهدیپور از ۱۳۶۹ برای صورتبندی نوینی از موسیقی و صدای عاشیقی در قالب تشکیل گروه دالغا و سپس تأسیس آموزشگاه روشن در تبریز، آغاز شکلدهی به ارتباط جدید امروزیهای آذربایجانی با گذشتههای موسیقی عاشیقی بود.
این حرکت دغدغه زنده نگهداشتن و توانایی بخشیدن به موسیقی عاشیقیای بود که قلب تپنده فرهنگ آذربایجانی محسوب میشد. چنگیز و اعضای گروهش سالهاست این وظیفه را آرمان خود دانسته و برای آن رنجها بردهاند. آرمانی که شاید در وجود تک تک ما باشد اما نتوانیم بار آن را بر دوش خود تحمل کنیم. از این جهت است که وقتی در سالنهای کنسرت روبروی گروه دالغا قرار میگیریم احساس میکنیم آنها اراده تحققیافته ما هستند تا نشان دهند که چگونه میتوان فرهنگ و خود را بدل به صدا کرد و صدا را در جانهای شیفته حضار طنین انداخت.
آبان ۱۳۹۲ که نخستین دیدار و مصاحبهام را با عاشیق چنگیز در آموزشگاه روشن انجام میدادم، در حین صحبت، مراجعی وارد آموزشگاه شد و به چنگیز گفت: «شما افتخار ما هستید». همین جمله کافی بود تا مرا بلرزاند، تا بر جایگاه والای گروه دالغا و چنگیز پی ببرم؛ همانهایی که ما را مبتهج به شنیدنِ فرهنگمان میکنند. چنگیز در این دیدار همچنان از ضرورت کار بر موسیقی عاشیقی سخن میگفت، ضرورت ارتباط موثر نسل جوان آذربایجانی با موسیقی هویتمند خویش، موسیقیای که رنجها و شادکامیهای فرهنگ آذربایجان را صدامند کرده است.
اهمیت گروه دالغا نه صرفاً به دلیل اجراهای آن در کشورهای مختلف سراسر جهان، نه به خاطر درخشش آن در جشنوارههای متنوع، نه از جهت تحسینهایی است که توسط برخی از بزرگان موسیقی از آن شده و نه شهرت پرآوازهای که دارد، بلکه بیش و پیش از همه از آنروست که صدای گروه دالغا جهان را مجدداً برای مخاطبان خود خلق میکند.
شکلدهی مجدد جهان از خلال صداهای اجدادی است که با زمینهها، آلات موسیقایی مدرن و ابتکارات گروه درآمیختهاند. خلاقیتهای چنگیز در استفاده ماهرانه از ظرفیتهای ساز قوپوز، آهنگسازیهای او، معرفی سازهای جدید و تغییر شکل اجرا، همچون افزودن گروه کُر، همگی گویی تابلوی کهن موسیقی عاشیقی را با جزئیات بیشتری به ما نمایان میکنند تا بدین طریق بتوانیم بیشتر بدان نفوذ کنیم. جنبش گروه دالغا همچون معنای نامش موجهایی است تا مرواریدهایی از میراث اجدادیمان را در هر کنسرتی برای ما به ارمغان آورد. در جهانی که روز به روز احساس میکنیم سنتهایمان رو به زوال و ناکامیاند و در وضعیتی که فکر میکنیم نمیتوانیم از شیرینی فرهنگمان بچشیم، کنسرتهای گروه دالغا شاید آن لحظههای نابی باشند که امید بازیافته را از طریق صدا به ما بازمیگردانند.
گروه دالغا در کنسرتهای اخیر نوآوریهای هر چه بیشتری را مطرح میکند. اولی ترکیب سبکهای آوازی سنتی، عاشیقی و کلاسیک است تا بدین طریق گروه بتواند به سلیقههای هر چه متنوعتر و مدرنتری، پاسخی بومی و فرهنگی دهد. سنخهای آوازی هر چه متنوعتر میشوند تا جهان متنوع آذربایجانی را بیشتر در خود جای دهند. نوآوری دیگر، سازبندی ملهم از داستانهای آذربایجانی است: آنا، تاوار و جوره. بدین ترتیب، گروه دالغا و چنگیز در تقلا هستند تا با جستجوی بیشتر هر بار پارههایی اساسی از فرهنگ گذشته کشف کرده و در داخل سازوکار جدید و متناسبی درآورند.
چنگیز چون بومی منطقهای با قویترین سنتهای عاشیقی یعنی قرهداغ است، شخصاً خود او گذشتهای است که تقلا میکند خود را در راستای آن تحقق بخشد و این شاید سرشارترین و غنیترین منبع الهامهای گروه باشد. آمدن از گذشته با بهرهگیری از وضعیت معاصر همراه میشود، وقتی که خوانندگان گروه شعر شاعران معاصر را میخوانند و زمانی که جوانان آذربایجانی در ترکیب گروه جای میگیرند. این دقیقاً عملی است که نشان میدهد ما میتوانیم همواره در قالب این گروه شاهد نوزاییهایی رنگارنگ باشیم. گروه دالغا همچنانکه رو به گذشته است، رو به آینده هم هست و این همان روش بودن و شدن همه ما در این جهان است.
چنگیز مهدیپور در مصاحبه پیش از کنسرت آیریلیق قول داده شاهد قطعاتی باشیم که برای نخستین بار تنظیم جدیدی به خود گرفتهاند. در کنسرت آیریلیق حضور مییابیم تا باری دیگر لحظهای حساس و حیاتی را تجربه کنیم، تا بتوانیم خود را در پیوندهایی اجدادی قرار دهیم و در همان حال به آیندهای بومیتر و فرهنگیتر امید داشته باشیم.