اکبر صالحی (قاداش)
چئویرن: اکبر صالحی (قاداش)
ترجمه: اکبر صالحی (قاداش)
سسلندیرن: اکبر صالحی (قاداش)

زبان و نوشتار معیار چیست؟ و چرا باید با زبان معیار و ادبی آشنا بود؟

زبان معیار، گونه‌ای نوشتاری یا گفتاری است که، افراد دارای تحصیلات بالای جامعه از آن استفاده می‌کنند و به عنوان الگوی زبان غالب، در جامعه پذیرفته شده‌است. در رسانه‌ها، سخنرانی‌ها و کتاب‌های درسی مدارس یا در گفتگوها و مصاحبه‌های رسمی از گونه معیار استفاده می‌شود.(ویکی پدیا)
زبان معیار و محاوره، در طول تاریخ حیات خود تاثیرات متقابل دارند. زبان معیار شکلی پذیرفته شده و مشترک، در راس تمامی زیر شاخه‌های محاوره‌ای‌اش قرار دارد. بدین صورت که ممکن است در لهجه‌هایی خاص تفاوت و یا نارسایی‌هایی نسبت به زبان معیار باشد؛ در لهجه و گویشهای مختلف برخی کلمات با تفاوت‌هایی از همدیگر بیان می‌شوند، لاکن شکل نوشتار علمی و معیار آنها یکی است؛ مگر آنکه نویسنده قصد نشان دادن لهجه‌ای خاص را داشته باشد. برای مثال در زبان شفاهی و محاوره‌ای مناطقی از گونئی(شهرستان شبستر)، از جمله روستاهای «تیل» و «شانجان» مردم طوری حرف می‌زنند که در محاوره‌شان تشخیص حرف «چ» از «ک» و «ج» از «گ» تقریبا دشوار است. از این رو، عزیزانی که قصد نوشتن به زبان مادری‌شان را دارند، اما آشنا به نوشتار زبان معیار ترکی آذربایجانی نیستند، کلماتی مثل «چؤرک»، «جوت»، «گئجه» را به اشکال: کؤرح/ کُرح ، گوت، گِگه/جِجه ممکن است بنویسند. و یا در خود شهر شبستر به علت عدم وجود حرف «ی» ضخیم در محاوره‌شان کلماتی مثل، قاتیق(ماست)، صادیق(صادق- اسم)، باتیق(آلوده/فرو رفته) را به شکل قاتوخ، صادوخ، باتوخ تحریر می‌کنند. اینجانب بارها شاهد چنین نوشته‌هایی بوده‌ام. همچنین، در محدوده‌ی کوچکی همچون شهر شبستر و روستای دیزج خلیل کلمه‌ی «ائویمیز»(خانه‌یمان) به کدام شکل باید نوشته شود، «ائممیز» یا «اؤمموز»؟ حالا، این تفاوت‌های دایرهی کوچک را در نوشتاری در گستره‌ی وسیع مناطقی که به ترکی آذربایجانی صحبت می‌کنند و قصد نوشتن به زبان مادری را داشته باشند، چگونه خواهیم یافت؛ و چه آشفتگی و درهم- برهمی را در پی خواهیم داشت؟!
در زبان ترکی آذربایجانی علائم شکل دهنده و گستراننده‌ی معنی، بیش از سایر زبان‌هایی که تا حدی می‌شناسم، نقش بازی می‌کنند. به این علائم «اک یا شکیلچی»گفته می‌شود. این علائم را هم گویندگان هم نویسندگان به فراخور نیاز استفاده می‌کنند. علائم فوق فقط به ادامه‌ی کلمات اضافه می‌گردد. مثلا: یان(پهلو/کنار)، یانداش(هم پهلو/ مدافع هم/ پهلو به پهلوی هم)، یانچی(طرفدار/مدافع)، یانیلماق(به اشتباه افتادن/ منحرف شدن) و …همانگونه که می‌بینیم همه کلمات ساخته شده به واسطه‌ی «اک یا شکیلچی» (علائم شکل دهنده) بر گرفته از قائده‌ی زبان ترکی آذربایجانی است، که بصورت کاملا طبیعی از «یان» زاده شده‌اند و گوینده یا نویسنده به شکل طبیعی می‌تواند از آنها استفاده کند. لاکن وقتی زبان به هر علتی به واسطه‌ی منبع اصلی و طبیعی خود آبیاری نشود، رفته- رفته رو به موت می‌گذارد. همانگونه که در ترکیبات بالا می‌بینیم، اغلب از شکل غیر ترکی آذربایجانی این کلمات استفاده می شود. در صورتی که آن شکل دهنده‌ها مطلقا برایمان بیگانه نیستند. مثلا، به کلمات فعال زیر که با آن قائده ساخته شده و فعال هستند دقت کنیم: یولداش(همراه)، آتیلماق(پریدن)، هایچی(داد و بیداد کن).
کلمات فوق با استفاده از ظرفیت کلمه‌سازی زبان ترکی آذربایجانی از کلمات «یول»، «آت» و «های» ساخته شده‌اند.
زبان‌ها ممکن است در جهت رفع نیازهای جدید در بیان مفاهیم علاوه بر ظرفیت خود از سایر زبان‌ها لغت دریافت کنند. این لغات:
اولا- تحت قواعد زبان میزبان (گیرندهی لغت) باید قرار گیرد، مثلا کلمه‌ی «اقتصاد» عربی در ترکی به شکل «ایقتیصاد» در ترکی آذربایجانی در می آید. همانگونه که کلمه‌ی «قاشیق» در ترکی به شکل«قاشُق» در فارسی پذیرفته می‌شود.
ثانیا – بهتر است کلمات با زیر نظر داشتن زبان‌های فامیل به گنجینهی لغات اضافه شود. از اینرو، همانگونه که فرهنگستان زبان فارسی در پذیرش لغات مورد نیاز باید زبان‌های فامیل از جمله هندی، اردو، پشتو، کردی، دری و تاجیک را حتی قبل از عربی و ترکی مد نظر قراردهد. زبان ترکی آذربایجانی هم در وحله‌ی اول به سراغ زبان‌های هم خانواده از جمله ترکی استانبولی، ترکمنی، ازبکی، اویغوری و … باید برود. چرا که ساختار این زبان‌ها و لغت‌سازی‌شان بیشترین شباهت و اشتراکات را باهم دارند.
امروزه کلماتی مثل، «اوچاق» در ترکی، «هواپیما» در فارسی بر گرفته از ظرفیت خود این زبان‌هاست.
روزگاری کلمه «طیاره» عربی در فارسی و اِیرپلین انگلیسی(اَیری پالان، به شکل عامیانه) در ترکی به جای کلمات اوچاق و هواپیما کاربرد داشت. بدیهی است که زبان باید همیشه در حال پالایش و زایش باشد. البته این به آن معنی نیست که راه ورود کلمات بیگانه آنگونه بسته شود، که زبان ناتوان از بیان مفاهیم و احساسات باشد. چه بده بستان لغت در طول تاریخ بین زبان‌ها در گفتار و نوشتار بشر همیشه بوده و خواهد بود.
همانگونه که گفتیم، گسترش دایرهی معانی یک کلمه به واسطه‌ی «شکیلچی» (شکل دهنده) و یا در ترکیب با کلمات دیگر، همچنین گرفتن معانی مجازی غیر از معنی ریشهای کلمه در عبارات(که خود در شاخه‌ی فرازئولوژی یا عبارت‌شناسی هر زبان جایگاه بحث جداگانه‌ای دارد.) در تمامی زبان‌ها از جمله ترکی آذربایجانی قدرت شایانی در ارائه مفاهیم به دست می‌دهد. برای مثال به کلمه‌ی «گؤز»(چشم) به عنوان اسم، در ترکیب‌های لغوی زیر دقت کنیم:
گؤز: علاوه بر چشم در مفاهیمی همچون انتظار، قنات، سوراخ و…
گؤزله: مراقب باش، منتظرباش
گؤزل: زیبا و چشم نواز
گؤزلوک: عینک
گوزگو(گؤزگو): آینه
گؤستر(گؤزدر): نشان بده(مانند «اَن: بیا پایین/‌اندر: بریز)
گؤزهمک: رفو، کور کردن درز و شکاف
گئجه گؤزو: شب هنگام، نیمه شب
گؤزو آچیق: آگاه، هوشیار
و…
نمونه‌ای دیگر می‌آوریم:
به ریشهی مصدر بیلمک(دانستن) که اول شخص فعل امر است، دقت کنیم(گفتنی است، در زبان ترکی افعال در زمان‌های حال و گذشته و آینده یک نوع ریشه دارند):
بیل(بدان)، بیلدیم(دانستم) و …
بیلگی(آگاهی)، بیلگیلنمک(آگاه شدن)، بیلگیلندیرمک(آگاهی بخشی)، بیلگیلندیریجی(آگاهی بخش)، بیلگیلی(آگاه)، بیلگین(خیلی آگاه)، بیلگیسایار(کامپیوتر/ رایانه)، و…
همانگونه که می بینیم حتی یک کلمه، ثروت زیربنایی و ثروت‌سازی از مجموعه‌ای در حال گسترش از یک زبان است که هم قادر به رساندن مفاهیم گسترده‌ای در حال و هم دارای پتانسیل ساخت کلمات و ترکیبات لازم در نیازهای بوجود آمده در آینده است. پس چنانکه در زبان فارسی کلمات و ترکیبات جدیدی به واسطه‌ی مردم و فرهنگستان در حال زایش است، در ترکی آذربایجانی نیز با توجه به زبان‌های فامیل، همچنین بهره‌وری از شکیلچی (که به شکل پسوند و پیوست متداوم آن) و دارا بودن ۹ عدد حرف صدادار(۱.۵ برابر زبان‌های فارسی و عربی) این پتانسیل به مراتب بیشتر هم است.
گاهی از عزیزانی می شنوم که گویا در نوشتار یا در گفتار کلماتی که برایشان مانوس نیست، استفاده می کنم؛ برای مثال، آنها کلمه‌ی «آلقیش» به معنی «تشویق»، را نا مانوس حساب می‌کنند. حال آنکه این کلمه مورد استفاده‌ی اکثر ادیبان حتی شاعر شهیرمان معجز شبستری بوده و هست. کلمه‌ی «آلقیش» متضاد کلمه‌ی «قارقیش» به معنی «نفرین» است. همچنین از طرف آن عزیزان پیشنهاد می‌شود که به جای کلمه‌ی آلقیش از ترکیباتی چون «اَل چالین!»(دست بزنید!) و یا «چپیک- چپیک!»(دست – دست!) استفاده شود. حال آنکه هیچکدام جایگزین کامل به کلمه‌های آلقیش یا تشویق نیست. علاوه بر آن وقتی کلمه‌ی کاملی برای رساندن مفهومی وجود دارد، چرا نباید مورد استفاده قرار گیرد؟
زبان ترکی آذربایجانی در ایران و جمهوری آذربایجان تفاوت ‌اندکی در لغات دریافتی از سایر زبان‌ها دارند و این تفاوت ‌اندک از تاثیرپذیری در جمهوری آذربایجان یا حیطهی شمالی رود آراز بعد از عهد نامه‌های ترکمانچای و گولوستان از زبان روسی و در ایران یا گستره‌ی جنوبی از تاثیر زبان فارسی بوجود آمده است. لاکن این تفاوت در حدی نیست که یک زبان واحد به دو شعبه‌ی جداگانه تقسیم شود. چون تمام قواعد دستوری و ماهیت کلمه‌سازی یکی است و ساکنان دو سوی آراز مشکلی در ارتباط زبانی با همدیگر ندارند.
متاسفانه در ایران از زبان ترکی آذربایجانی مطلقا حمایت نمی‌شود؛ لاکن جای خوشبختی است که در آن سوی آراز دارای فرهنگستان است و این به شعرا و نویسندگان ترکی آذربایجانی نویس ایران درحفظ زبان آبا- اجدادی خود غنیمتی است، که معیار پیش روی آن سوی آراز را پذیرفته و در ایران هماهنگ با جمهوری آذربایجان پیش بروند وگرنه بلایی که امروزه بر سر اورمو گؤلو آمده است، بر سر زبان بومیان ترک زبان ایران نیز خواهد آمد. همانگونه که با قطع رگ حیاتی، که به واسطه‌ی بستن سد بر رودخانه‌ها همچنین نفله کردن آب‌های زیرزمینی پیرامون، دریاچه با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند، و رو به خشکی است؛ عدم تحصیل گویشوران به زبان مادری و عدم استفاده از زبان ادبی-علمی و معیار در رسانه‌ها، که در همگامی با یافتههای نوین و پیشرفت‌های تکنولوژیک نقش اساسی دارد، از یک سو و از سوی دیگر، تحمیل واژگانی که سنخیت با زبان مادری ترک‌های ایران ندارد، روند آسیمیله را تشدید می‌کند. بدین گونه است که منابع تغذیهی زبان ترکی آذربایجانی را قطع و راه تنفس آن را می‌بندند. تا هم گویشوران و هم خود آن زبان را از ریشه بخشکاند. روندی که حدود صد سال است که بر سر زبان ترکی آذربایجانی و گویشوران آن می آید، و اگر امروز به فریادش نرسیم فردا دیر است. همانگونه که شاید به اورمو گؤلو دیر شده باشد. در دفاع و پشتیبانی از زبان مادری‌مان تا دیر نشده فریاد بر آریم که: موانع را از سر راه زبان مادری‌مان بردارید، راه نفس آن را باز کنید! ما تحمل مرگی دیگر از عناصر هویتمان را نداریم!

چاپ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

زبان و نوشتار معیار چیست؟

اکبر صالحی (قاداش)
www.ishiq.net

آذربایجان ادبیات و اینجه‌صنعت سایتی

زبان و نوشتار معیار چیست؟

اکبر صالحی (قاداش)
www.ishiq.net

آذربایجان ادبیات و اینجه‌صنعت سایتی

زبان و نوشتار معیار چیست؟

اکبر صالحی (قاداش)
www.ishiq.net

آذربایجان ادبیات و اینجه‌صنعت سایتی