توضیح گردآورنده:
مثلهای زیر را در حاشیه یکی از کتابهای خطی عصر قاجار در ۱۸۰ سال پیش گردآوری شده بود پیداکردم. در شماره ۳ ائل ادبیاتی هم درج کرده بودم (ائل اوغلو)
***
۱- چالیشماق باشماق یئرتار
( سعی کردن کفش پاره میکند) جایی گفته میشود که بخواهند از عمق زحمات کسی مثالی توام با قدردانی آورده باشند.
۲- ایش او دور تاریه وارا
( کار آنست با خدا باشد) جایی گفته میشود که بخواهند از انصاف و مروّت کسیرضایت و یا گلهگذارینمایند.
۳- اولو سؤزونه باخمیهن، اولویه اولویه قالیر
( حرف دانارا کسینگاه نکند، زوزهکنان میماند ) جایی گفته میشود که کسی جوانی بکند و حرف بزرگترشرا گوشندهد و دچار صدمات و خساراتی بشود که اگر توصیه بزرگترشرا عملی میکرد، دچار آسیب نمیشد و یا بخواهند به کسی گوش زد کرده باشند که حرف عاقلرا گوشنکردن ضرر و زیان دارد
۴-دوه یووغو ( یاخینی ) یئیهر، اوزاغی گؤزلر
( شتر نزدیک را می خورد، دوررا می پاید ) جایی گفته میشود که کسی آیندهنگرینکرده باشد و ضرریرا متحمل شده باشد. ویا در شرف گرفتن تصمیمینامعلوم باشد
۵-قونشوی ایکی اینکلی ایسته دین، اؤزون بیر اینکلی اولاسان
( همسایه اترا دو گاوی بخواستی، تا یک گاوی باشی ) جایی گفته میشود که بخواهند جلو بخل کسیرا بگیرند و یا کسی به کسی بخلنکند
۶-قوناق– قوناغی ایستهمز، ائو ییهسی هر ایکیسینی
( مهمان مهمان را نمیخواهد، صاحب خانه هر دو را نمیخواهد ) جایی گفته میشود که کسی ناخواسته وار جمعی شود که در آنجا از آمدنش راضی نباشند
۷-قونشون پیس دیر قاچ قورتول، قارنین شیشیب سیچ قورتول
( همسایه ات بد است بگریز، خلاص شو. شکمت ورم کرده است، برین خلاص شو ) جایی گفته میشود که بخواهند از دست کسی بد اخلاق ونا متعارف خلاص شوند
۸-اود هر یئره دوشسه اؤزونه یئر آچار
( آتش هر کجا که افتد بخودش جا وا میکند ) جایی گفته میشود که بخواهند از زرنگی و استعداد کسی مثالی بزنند
۹-قارداش لار ساواشدیلار، واصّیلایلارایناندیلار
( برادران جنگ کردند سفیه ها باور کردند) جایی گفته میشود که بخواهند مناقشه ای در میان دونفر برادر رخداده باشد و بعدا آشتی کنند
۱۰-ارنن آرواد ساواشی، یای گونونون یاغیشی
( شوهر با زن جنگشان، تابستانرا بارشش) جایی گفته میشود که بخواهند به آشتی زودهنگام زن و شوهر اشاره بکنند
۱۱-ایت- ایتنن ساواشاندا، بیر آیاغین دالدا توتار
(سگ با سگ در وقت جنگ،یک پایشرا عقب میگیرد ) جایی گفته میشود که بخواهند به محکم کاری و درایت در مناقشه ای محتمل یا در شرف اتفاق اشاره بکنند
۱۲-گون سنین دیر، کؤلگه قارا کؤپگین
( آفتاب مر تراست، سایه مر سگسیاه) جایی گفته میشود که بخواهند به کسی بگویندکه اوضاع بر وفق مراد توست
۱۳-دؤیمه اؤزگه قاپیسین، دؤیمهسینلر قاپیوی
( درب بیگانهرانکوب، تانکوبند درترا ) جایی گفته میشود که بخواهند به کسی تفهیم کنند که گناهت پای خودت است
۱۴-اَیری اوتوراق، دوز دانیشاق
(کج بنشینیم،راست بگوییم ) جایی گفته میشود که بخواهند به کسی که دانسته حقایقرا پنهان میکند گوشزد کنند که از پشت قضیه با خبرند
۱۵-آدیننه دیر؟! داش دمیر، یوموشالیرسان یوموشالیر
( اسمت چیست ؟ سنگ آهن.نرم میشوی،نرم میشود ) جایی گفته میشود که بخواهند به یکی یاد آوری کنند که تونرم تررفتار کنی طرف مقابلت همنرم تررفتار میکند
۱۶-ائله ائیلمه کؤرپو قالا چایین او تاییندا
( چنان مکن که پل بماند آن طرفرودخانه ) جایی گفته میشود که طرف مقابلرا به مقابله به مثل برگشتناپذیر تهدید بکنند.
۱۷-دوهنی دیزیندن باغلا، سونراسیغین تانریه
( زانوی شترراببند، بعد به خدا پناه ببر) جایی گفته میشود که بخواهند به یکی بگویند که احتیاط بیشتر شرط اول هر اقدامریسک پذیر است
۱۸-ایت سوموگو اوتاندا گؤ..ن اؤلچر
( سگ استخوانرا فرو بردن کونشرا گز میکند ) جایی گفته میشود که کسی بخواهد خارج ازظرفیت خودش کاری انجام بدهد
۱۹-ایاغ یورغاندان چیخارتما
( پا از لحاف بیرون مکن) جایی گفته میشود که به کسی توصیه میشود که مواظبرفتارش بشود اقدامی غیر متعارف انجامندهد
۲۰-یولدان چیخانا یول غنیم اولور
(ازراه بیرون شدهراراه خصم میشود ) جایی گفته میشود که کسی دررفاقت اقدامی غیر مقبولی انجام بدهد و ضرری از آن اقدامنصیبش شده باشد
۲۱-ایچیم اؤزومو یاندیریر، ائشیگیم اؤزگه لری
(اندرونم خودمرا می سوزاند، بیرونم دیگرانرا) جایی گفته میشود که کسی بخواهد شخصیت دوگانه اش در اجتماعرا به دیگری گوش زد بکند
۲۲-ائولر آیری، قایغی لار آیری
( خانه ها سوا، غمها سوا ) جایی گفته میشود که پسر یا برادری ازد واج بکند و از خانواده سوا شود و مشکلاتشرا خودش مدیریت بکند
۲۳-قارین دویورانی گؤز تانیر
( شکمسیر کنرا چشم می شناسد ) جایی گفته میشود که بخواهند از دست و دل باز بودن کسی حرف بزنند
۲۴-آغیزا داد، قارینا شیون
( به دهنمزه به شکم شیون ) جایی گفته میشود که بخواهند از طعم وکیفیّت غذا یی گله مند بشوند
۲۵-اؤزو ییخیلان آغلاماز
( کسی که خودش افتاده،نمیگرید.) جایی گفته میشود که کسی خود باعث مسیبتی برای خودش باشد . مانند مثل« خود کردهراتدبیرنیست » در زبان فارسی
۲۹-یئخیلانا بالتا چالان چوخ اولار
( افتادهرا تبر زن بسیار میباشد ) جایی گفته میشود که کسی دچار مشکلی شود و هر کسی که زورش میرسد، اورا اذیّت میکند
۳۰-یالان آیاغ توتار، یئریمز
( دروغ پا میگیرد،نمیرود ) جایی گفته میشود که کسی دروغیرا شایعه اش بکند ولی در باور مردمنگنجد و پانگیرد
۳۱-آرا قاریشدی، مذهب ایتدی
( میان بهم خوردراه گم شد.) جایی گفته میشود که دعواییرخ بدهد و مردم خودی و غیر خودیرانشناسند
۳۲-ناخیرین آدین بیر دانا پوخلار
(نام گله گاورا یک گوساله خراب میکند ) جایی گفته میشود که فردی از ایل و طایفه وتیره ای کار بدیرا انجام دهد ونام قبیله اشرا بدنام کند
۳۳-یالقیز قاضی یه گئدن، راضی گلر
( تنها به قاضیرونده راضی بر میگردد) جایی گفته میشود که شکایت فردیرا بدون حضور او به دیگری ببرند و داورندانسته طرف آنرا میگیرد که واقعهرا بهنفع خودش توضیح داده است
۳۴-سن آغا، من آغا، اینک لری کیم ساغا
( تو آقا،من آقا، گاوهارا کی بدوشد. ) جایی گفته میشود که کاری زمین مانده باشد و کسی قبول مسئولیتنکند و در انجام آن کار محتاج دیگران باشند
۳۵-تاری بیلیر، ائشّگه بوینوز وئرمز
( خدا میداند به خر شاخنمیدهد) جایی گفته میشود که کسی در اقدامی بی انصافی توام بانادانیرا به حدّ اعلا برساند
۳۶- سنه ار گره ک، تئز گرک
( به تو شوهر باید، زود باید ) جایی گفته میشود که مونثی ازنظرروحی احتیاج به همدمی و مردی داشته باشد
۳۷-کیشینین یوز پیس ییهنی اولسون، بیر یامان دئیهنی اولماسین
( مردرا صد بد خورنده باشد، یکنا سزا گونداشته باشد) جایی گفته میشود کهنان کسیرا بخورند و فحشش هم بدهند وناسزا ها بارش کنند
۳۸-قارینا گئدن قازانج دیر
( آنچه به شکمرفته منفعت است ) جایی گفته میشود که مال مفتیرارا گیر بیاورند بعد ازسیر شدن باز هم بخورند و دلشان به حیف و میلی که انجام میدهندنسوزد
۳۹-بیتیکنن (دوعا ایلن) دونوز داری دان چیخماز
( بدعا خوک از ارزن(مزرعه ارزن) خارجنمیشود ) جایی گفته میشود که کسی قولدوری کرده است و با زبان و التماس دست از قلدری برندارد و تشخیص این باشد که باید زورگویی شود تا طرف کوتاه بیاید
۴۰-اوشاغا ایش بویور، آردینجه یویور
( به طفل کار بفرما دنبالش بدو ) جایی گفته میشود که فردی کارنا بلدرا به به دنبال کاری بفرستندو اونتواند آن کاررا بخوبی انجام دهد
۴۱-مئشه ده چاققال آز ایدی، بیری ده گمی له گلدی
( در جنگل شغال کم بود، یکی هم درکشتی آمد) جایی گفته میشود کهمزاحمی برمزاحمان کار و یا برنامه ای اضافه شود
۴۲-تاری داغینا باخار، قار وئرر
( خدا به کوهش مینگرد،برف میدهد) جایی گفته میشود که کسی قدرنعمتیرانداند و حیف مال بکند و درناداری بماند و یا کسی دست و دل باز باشد و به همه خیری برساند
۴۳-آغزین توتسان، گ… تو دیللهنر
( دهنشرا بگیری ک….نش به زبان آید ) جایی گفته میشود که کسی خیلی فضولی بکند و زبان درازی بیش از اندازه بکند
۴۴-اوخدان پوخ تؤرر، پوخدان اوخ
( از تیر گه زائیده میشود، از که تیر ) جایی گفته میشود که ائولاد مرد عاقل و دانایی جاهل و کاهل بار بیاید.و از فرد جاهل و کاهل اولادی زرنگ و با هوش ببار بیاید.
۴۵-سنین آندووا اینانیم یا تویوقنان قویروغونا
( قسم ترا باور بدارم،یا مرغ و دمشرا ) جایی گفته میشود که کسی کاریرا انجام داده باشد و علائم آننیز پیدا و آشکار باشد ولی انجام دهنده بخواهد آنرا کتمان بکند و قسم دروغ هم بخورد
۴۶-اؤزووی اوزولموش بیلسن، یولداشیوی اؤلموش بیل
(خودترا خسته بدانی،رفیقترا مرده بدان ) جایی گفته میشود که فرد توانایی در شرایطی قرار گیرد که اظهارناتوانی بکند، به او گوش زد میشود
۴۷-جیدانی اوغورلویان یئرین بیلر
(کسی کهنیزهرا دزدد جایشرا میداند ) جایی گفته میشود که کسی کار بزرگیرا دور از چشم مردم انجام دهد و دیگران سر درنیاورند
۴۸-دوغرو سؤزده، بوینوم قیلدان اینجه دیر
( در حرفراست گردنم از مو باریک است ) جایی گفته میشود که کسی دررابطه با موضوعی جهل کند و بعد به حقیقت ماجرا پی برده و عذر خواهی بکند
۴۹-گئرچک سؤزون آردی توکنمز
( حرفراست عقبش تمامنمیشود ) جایی گفته میشود که بخواهند به راست بودن گفته های کسی مهر تایید بزنند
۵۰-چوخ یئمک آز یئمکدن قویار
(پرخوری از کم خوردن میگذارد ) جایی گفته میشود که کسی ازروی طمعنتواند معامله ای معقولشرانیز انجام دهد
۵۱-یاغی- یاغا یووشور، یارمالار یاوان قالیر
(روغن بروغن مخلوط میشود، بلغور خالی میماند ) جایی گفته میشود که فردی درنهایت فقر دست و پا بزند و در کنارش فردی بسیار غنی باشد
۵۲-آغا دئدی سور دره یه، سور دره یه
(آقا گفت بران به درّه،بران به درّه ) جایی گفته میشود که بخواهند بر گفته اربابی و یا بزرگی اطاعت امر از اورا به دیگری القاکنند
۵۳-میلچک بیر زاد دئییل گؤیول بولاندیریر
( مگس یک چیزینیست دل بهم میزند ) جایی گفته میشود که فرد ضعیفی کاری غیر عرفی و غیر اخلاقی انجام دهد
۵۴-سامانلیق سنین دیر، سامان سنین دئییل
( گاهدان مال توست و کاه مال تونیست) جایی گفته میشود که کسی خواسته و یاناخواسته حافظ مال دیگری باشد.
۵۵-ائششگه گوجو چاتمازنوارین دؤیر
( زورش بخرنمیرسد پالانشرا می کوبد ) جایی گفته میشود که افرادی خطایی کرده باشند ولی ضعیف ترین آنهارا تنبیه بکنند
۵۶-آلیجی قوشون دیمدیگی ایری اولور
( منقار پرنده شکاری کج میشود ) جایی گفته میشود که از زرنگی و توانایی کسی مثالی بیاورند و کارشرا با فیزیک بدنش قیاس کنند.
۵۷-بئله اوتوران آرواتدان اوغول دوغولماز
( از زنی که این چنین مینشیند، پسری زادهنمیشود ) جایی گفته میشود که زنی بسیار شل و ول باشد و مدعی کاری هم باشد
۵۸-پوخ ییهنین قاشیغی بئلینده اولار
( گه خوررا قاشقش در کمرش می باشد ) جایی گفته میشود که کسی احتیاجات خودرا با وسایل و امکانات دیگران برطرف بکند
۵۹-قولدان قووزایان آز اولور، قیچدان قووزایان چوخدور
(از دست بلند کن کم باشد از پا بلند کن بسیار ) جایی گفته میشود که دست کسیرانگیرند و برایش ایجاد زحمت هم بکنند
۶۰-آناسینا باخ قیزینی آل، قیراغینا باخ بئزینی آل
( به مادرش بنگر دخترشرا بگیر.به کناره اش بنگر کرباسشرا بگیر ) جایی گفته میشود که بخواهند دختریرا به پسری جهت همسری انتخاب کنند
۶۱-آناسی گزن آغاجی، قیزی بوداق- بوداق گزر
( درختیرا که مادرش میگردد، دخترش شاخ به شاخ میگردد ) جایی گفته میشود که بخواهند اعمال دختر و مادررا مقایسه بکنند و یا آیندهرفتار و اخلاق دختر پیشبینی بکنند
۶۲-قونشومون دا….غی شیشدی، قایغیسی بیزه دوشدو
( بیضه همسایه ام ورم کرد، حضیه اش بما اوفتاد) جایی گفته میشود که فردی بدونربط دچار دردسری شده باشد
۶۳-آشاغا توپورورم ساققا لدی، یوخاری توپورورم بوغدو
(پایین تف میکنمریش، بالا تف میکن سبیل است ) جایی گفته میشود که کسی توسطنزدیکانش دچار عذاب و اذیتی شده باشد ونتواندرفتار قهر آمیزیرا انجام دهد
۶۴-قونشو- قونشوینن تن گرک، تن اولماسا گئن گرک
( همسایه با همسایه برابر باید، اگر برابرنشد فراخ) جایی گفته میشود که فردینتواندرفتاری متناسب بارفتار همسایگان و همکاران خود داشته باشد
۷۵-قونشو قونشویا باخار، گورونو اودا یاخار
(همسایه به همسایهنگاه میکند قبرشرا در آتش میسوزاند ) جایی گفته میشود که کسی بدون آیندهنگری تقلید از دیگران و یانزدیکان کرده باشد و اعمالش نتیجه عکس بدهد
۶۶-بو گولماغین بیر آغلاماغی وار
( این خنده گریه ای هم دار ) جایی گفته میشود که بیش از اندازه شوخی و تفریح بکنندو از کار و زندگی بمانند
۶۷-آغاج یئمیش گتیرنده باشین آشاغا تیکر
(درخت که میوه آورد، سرشرا به پایین می دوزد ) جایی گفته میشود که شخصی هرچه متمکنتر میشود و یا دارای مقام عالی میشود متواضع تر میشود
۶۸-اؤلکن (اؤرکن) یوز قیصّه اولسا، گلیر دوغاناقدان کئچیر
(کمرکش صد کوتاه باشد ار چوب چنگالی عبور میکند ) جایی گفته میشود که وقتی که دنبال گیر کار کسی باشند و به دنبالروزی باشند که طرف مقابل جهترفع مشکلش به گیر دهنده مراجعه کند
۶۹-اؤزگه آتینا مینن تئز دوشر
(آنکه به اسب دیگری سوار شده زود پیاده شود ) جایی گفته میشود که کسی متکی به امکانات دیگری باشد
۷۰-سنین اوزون دوهنین دیزی
( روی تو و زانوی شتر ) جایی گفته میشود که بخواهند پررویی طرفرا به او گوش زدنمایند
۷۱-سن گؤرن آغاجی کسدیلر
( درختی که تو دیدی بریده اند ) جایی گفته میشود که کسی دررابطه با انجام کاری دیر جنبیده باشد
۷۲-آغزی اَیرینی دالدان تانی
( دهن کجرا از پشت سرش بشناس) جایی گفته میشود که بخواهند کسیرا به هوشیاری بیشتر تشویق کنند
۷۳-جوته گئدن اؤکوز، گؤزوندن تانی
(شخمرونده گاورا از چشمش بشناس ) جایی گفته میشود که بخواهند زرنگی کسیرا از طرزرفتار و حرکات او تشخیض بدهند
۷۴-کوسا گئتدی ساققال گتیره، بوغو دا قویدو گلدی
(کوسهرفتریش بیارورد، سبیلرا هم گذاشت آمد ) جایی گفته میشود که فردیرا به دنبال کاری بفرستند و اونتواند انجام دهد و خرابکاری هم بکندو دست از پا درازتر برگردد
۷۵-یوخسول آقچه(آخچا=پول) تاپار، یئر تاپماز
(بی چیز پول پیداکند جا پیدانکند ) جایی گفته میشود که کسی دارای امکاناتی باشد ولینتواند استفاده صحیح بکند
۷۶-باش- دیب بیر اولماز، گؤزونو آچ یاخشی باخ
(سر و ته یکینمیشود، چشمترا باز کن خوبنگاه کن ) جایی گفته میشود که اول و آخر کاریرا به فردی گوشزد کنند
۷۷-دالدان آتان توپوغا دگر
( آنچه از عقب می اندازند به موچ پا میخورد) جایی گفته میشود که بخواهند واقعه بعد از حادثه ایرا کم اهمیت جلوه دهند
۷۸-اؤز قاباغیندان ییء
( از پیش خودت بخور) جایی گفته میشود که کسی بخواهد به حقوق دیگری تمردنماید
۷۹-چیرکین اوزون گیزله در، گؤیچک بداله گزر (بداله=آشکارا= آچیق)
(کره منظرخودشرا پنهان میکند، صاحب جمال آشکارا میگردد ) جایی گفته میشود که بخواهندرفتار آدمهای زیبا و آدمهای زشترا مثال بزنند
۸۰-یوز یویونسه آرینماز
(صد بار شستشوکند پاکنمیشود ) جایی گفته میشود که از بد سلیقه گی کس مثال بزنند
۸۱-اؤز گؤزونده اوخو گؤرمز، اؤزگه گؤزونده توکو گؤرر
( در چشم خودش تیررانمیبیند، در چشم دیگری مورا می بیند) جایی گفته میشود که کسی عیب و ایراد خودرانادیده بگیرد و عیب و ایراد کوچک دیگرانرا بهرخ بکشد
۸۲-بیرین گؤردون گؤزو قیپیق، سنده اول گؤزو قیپیق
( یکیرا دیدی که چشمش کورنماست، تو هم باش چشم کورنما) جایی گفته میشود که به خواهند آدمهارا به آرامش از التهابات محیط فرا خوانند وروح اعتراضی آنهارا کنترل کنند
۸۳-دلی لیگنن وئردیگینی، بیلیجی لیگنن آل گینن
(چیزیرا که با بی عقلی و بی تدبیری از دست دادی، با دانایی پس بگیر ) جایی گفته میشود که کسی چیزیرا ازروینادانی ونا آگاهی از دست داده است و بایسته است که با تعقل و اندیشه و آرامش آنرا پس بگیرد
۸۴-ایت دمیرچی دننه آپارار
(سگ از آهنگر چی میبرد ) جایی گفته میشود که کسی بخواهد مالی و یا شیئی از فقیریرا به یغما ببرد
۸۵-باشیمی یار، اتگیمه قوز دولدور
(سرمرا بشکاف، دامنمرا با گردو پرکن ) جایی گفته میشود که از کسی بد خلق و بد اخلاق تمنای کمک و یاری داشته باشند
۸۶-آتاسیزین یئتمز ایشی یئنه دانیه قالدی
( کار درستنشده آدم بی پدر(یتیم)، باز به گوساله مانده ) جایی گفته میشود که آدم فقیری مجبورباشد گوساله ویا شیئی و یا مبلغی هدیه (رشوه ای) بدهد تا کره از کارشرا بازکنند
۸۷-کئچمه پیس لر کؤرپوسوندن، قوی آپارسین سو سنی
( از پل آدمهای بد عبورنکن،بگذار ترا آب ببرد ) جایی گفته میشود که منت بر کسی بگذارند و کار به منت کشی کشیده شود
۸۸-آرتیق ایسته مک باش یارار
(اضافه خواهی سر می شکند ) جایی گفته میشود که بر اثر زیاده خواهی فردی و یا جمعینزاع و دعواییرخ داده باشد و یا در شرف وقوع باشد
۸۹-یاتما تولکو دالداسیندا، قوی یئسین یئرتیجی سنی
( در سایهروباهنخواب بگذار درنده ترا بخورد) جایی گفته میشود که کسی مجبور باشد منت آدم خودخواهیرا بکشد
۹۰-اؤلو اینک سودلو اولور
(کاو مرده باشیر میشود ) جایی گفته میشود که کسی بر اثر خسارتی وارده از سوی دیگری چیزیرا از دست بدهد و ادعای بیش از ارزش واقعی آنرا داشته باشد
۹۱-چایین داشی، چایین قوشو، آت اؤزگهنین، گؤت اؤزگهنین
(سنگرودخانه و پرندهرود خانه، اسب مال دیگری و ک..ن مال دیگری) جایی گفته میشود که فردی در حفظ ونگهداری مال غیر سستی بکند و در امانت داری سستی بکند
۹۲-میناره یه خرجی چیخمیهن هئله (ائله ) بیلیر یئردن گؤبلک چیخیب
( به مناره خرجش درنیامده خیال میکند که از زمین قارچروئیده است) جایی گفته میشود که کسی به اقدامات مادّی و معنوی دیگران ارزشی قائلنباشد
۹۳-دلی دلینی گؤرنده چوماغینی گیزله در
(دیوانه که دیوانه ای ببیند چوماغشرا پنهان میکند ) جایی گفته میشود که فردی خاطی با دیدن آدم شرور و یا خاکار دیگری بسات خودرا جمع کند
۹۴-بولاماج دلی یه قالدی، گؤزدن خنک
(کاچی به دیوانه ماند، دیدی ! شوخی ) جایی گفته میشود که کاری حساس و سختیرا به فردی کم شعور و کم دقت بسپارند
۹۵-آرا خلوت، تولکو بئی
( میان خالیروباه بزرگ) جایی گفته میشود که آدم های عاق و دانا کنار بکشند وروباه صفتان و کلکبازها میدان دار جامه ای و یا جریانی باشند
۹۶-یاشینا– یاشینا، چیخدی اوجاق باشینا،
(حیا کنان حیاکنانرفت تا سر اجاق ) جایی گفته میشود که آدم کمرویی وارد جمعی و یا مجلسی شده باشد و بعد از مدتی درراس امور قرار گیرد
۹۷-پیشیگین آغزی اته چاتماز، دئیر ایی وئریر
( دهن گربه به گوشتنمیرسد،میگوید بو میدهد) جایی گفته میشود که کسینتواند چیزیرا تصاحب کند و آنرا کم اهمیّت جلوه بدهد
۹۸-پوخو قوردالادیقجا ایی آرتار
(گهرا هرچه بهم بزنی بوی گندش بیشتر میشود ) جایی گفته میشود که بخواهند صحبت از امرینامناسب و کاری غیر متعار بکنند
۹۹-پامبیقچینین آغ ایتدن آجیغی گلر
(پنبه دار از سگ سفید بدش می آید ) جایی گفته میشود که همکار دیگری بر کاسبی پیدا شود و بیاید در همسایه گی او فعالیت بکند
۱۰۰-دادانمیسان دولمویا، اولور بیر گون اولمویا
( عادت کرده ای به دلمه،شاید کهروزی همنباشد.) جایی گفته میشود که کسی عادت به ولخرجی کرده باشد و مایع در حال اتمام باشد
۱۰۱-بو قیرغینا خان دؤزمز، یوخسا گؤیدن یاغا خان
(به این کشتار خان دوامنمیآورد مگر اینکه از آسمان خان ببارد ) جایی گفته میشود که صحبت از افرات تفریت در تلافات مالی و جانی باشد
۱۰۲-سن دوست قازان، دوشمان اوجاق باشیندا
( تورفیق پیدا کن دوشمن درسر اوجاقست) جایی گفته میشود که کسی بی جهت دوشمن تراشی بکند
۱۰۳-اوبا دوردو کؤچماغا، گلین دوردو……ماغا
( ایل خواست کوچ کند عروسرفت دست شویی) جایی گفته میشود که کسی موقع انجام کار واجب دنبال بهانه ای برود
۱۰۴-قوش قانادیندان کرایه ایستهمز
( پرنده از بالش کرایهنمیخواهد) جایی گفته میشود که کسی منت به اولاد خو بگذارد
۱۰۵-کؤلگه ده یاتانین چنیی( اوراغی) ایتی اولور
( آنکه در سایه خوابیده داسشتیز هست) جایی گفته میشود که بخواهند به آدم تنبل بفهمانند که تو کارنکردی و داست تیز مانده والاّ کند میشد
۱۰۶-گرگیندی، گرکمز گونده
(نیازمندشی، درروز بینیازی ) جایی گفته میشود که وسایلیرا همیشه در دسترس قرار بدهند و هیچ وقت به دردنخورد
۱۰۷-دوز یئرینه بوز یالاما
( بجاینمک یخ لیسنکن) جایی گفته میشود که طرف بخواهد چیز واقعیرا غیر واقعی جلوه دهد
۱۰۸-ائلنن قاره گون بایرام دی
(با ایلروزسیاه هم عید است) جایی گفته میشود که کسی به غربت برود ویا غربت کشیده ای به وطن برگردد
۱۰۹-قار سوسوزلوق قاندیرماز
(برف تشنگیرا برطرفنمیکند ) جایی گفته میشود که خوراک اصلی خانه تمام شده باشد
۱۱۰-قوورغا قارین دویدورماز
( گندم برشته شکمسیرنمیکند) جایی گفته میشود کهنان خانه تمام شده باشد و بخواهند با هله هوله شکمسیر کنند
۱۱۱-قوجا ایلن داش داشی، ایگیدیلن بال یئمه
(با پیر بار سنگ بکش با جوان عسلنخور ) جایی گفته میشود که از دستنوجوانی در کارنابلدی او عصبانی باشند
۱۱۲-ایش قولایسیز گلنده، پالداوا دیش چیخاریر
( کار کهناراست آمد فالوده دندان میشکند) جایی گفته میشود که کسی بد بیاورد
۱۱۳-گزن آیاغا داش دگر
( پایی که میگردد به سنگ میخورد) جایی گفته میشود که کسی دچار حادثه ای شده باشد
۱۱۴-آختاران تاپار
( جوینده یابنده است) جایی گفته میشود که کسی دنبال چیزی باشد و آنرا بدست بیاورد و یا اقدام به دست آوردن چیزی بکند
۱۱۵-بیرنال تاپدی دوشدو آت قایغوسونا
(نعلی پیدا کرد و به فکر اسب افتاد) جایی گفته میشود کهکسی با اندک سرمایه ای بخواهد مال گران قیمتیرا بدست بیاورد
۱۱۶-یئیهر آغلار، یئمه ز آغلار،
( میخورد گریه میکند،نمیخورد گریه میکند) جایی گفته میشود که کسی همیشه ازروزگار و زندگیش آهو زاری کند
۱۱۷-قاریشقا ائوینده شئه کولک دیر.
( در خانه مورچهنم هوا کولاک است) جایی گفته میشود که آدم خیلی ضعییفی دچار خسارت شود ولو جزئی
۱۱۸-یاریمادیق اودوندان، گؤزسوز اولدوق توستوسوندن (توتونوندان)
( از اتش اش بهره مندنشدیم از دودش کور شدیم) جایی گفته میشود که دردسر و عذاب کسی گله مند باشند
سنه ۱۲۸۵ هیجری قمری
2 پاسخ
سلام و عرض ادب
زحماتتان پایا
عمرتان دراز
بدنتان سلامت
خیلی زحمت کشیدین
دکتر علی مجیدی تبریز
اغلاط دارد
هم در متن
هم در شرح