الهه غیزبیبی، کیش خدای زن ترکمنهای باستان و میراث مادرسالارانه تمدن مرو باستان
ترجمه و گردآورنده: رحیم کاکایی
روستای نوخور در غرب کوپتداغ، محل خاصی است که در آن افسانههایی که زاده شدهاند، به افسانههای دیگر ترکمنی شبیه نیستند. جهان کوهستانی ویژه نوخور که با باغهای باشکوه احاطه شدهاند تاریخ منحصر بفردی را بوجود آورده است، اما بااین حال یک افسانه نوخوری وجود دارد که ارتباط تنگاتنگی با دیگر افسانهها و حماسههای ترکمنستان دارد.این داستانی است درباره پریهای زیبا و شکافی است در صخره که مردم برای زیارت آن بهاین محل میآیند. محل زیارت غیز- بیبی نامیده میشود.
غیز- بی بی، محل «مقدس» باستانی در غرب سلسله جبال کوپتداغ است و چهار ساعت راه از شهر عشق آباد فاصله دارد. دراینجا در ارتفاع بیش ازهزار متر بالای سطح دریا در میان چنارهای بزرگ سربفلک کشیده ترکمنهای طایفه کوهستاننشین نوخور زندگی میکنند که طی سدهها فرهنگ ویژه خود، صنایع دستی سنتی و معماری مخصوص خود را حفظ کردهاند. نوخور در لبست رمانتیکترین مکانهای جهان وارد شده است. مسیراین «گوشهای از بهشت»، طولانی و دشوارگذر است. اما با دیدن زیباییاین منطقهاین دشواریها فراموش میشوند. هنوز هم میتوان به غار«خانه دیو»، شکافی باریک، که در عمق تاریک زمین فرو رفته است سرکشید. گفته میشود که شب هنگام در آن صداهایی مرموز و هولناک شنیده میشوند.
طبق روایات و افسانهها نام نوخور از نام نوح پیامبر بر گرفته شده است. بهاین مکان نُه پری زیبا از آسمان نازل شدند تا مهر، درک زیبایی و نیک دلی را به مردم بیاموزند.این پریان نزدیک شکاف کوهی که ساکنان محلی آنرا «دروازه بهشت» میدانند ظاهر شدهاند. دروازه ورود به بهشت بعنوان شکافی در صخره، بسیار طبیعی با سنگ مرمر قاب شده است. بهاین مکان «مقدس» نه تنها ساکنان محلی بلکه گردشگران نیز میآیند. دراینجا بالاترین نقطه کوپتداغ «سه حلقه چاه» نامیده میشود. آنچه که جالب است، چنین نامهای «اماکن مقدس» تنها در نوخور مشاهده نمیشود. زیارتگاها، غارها و سایر اماکن «مقدس» با نام «غیز- بی بی» در سراسر ترکمنستان پراکنده شدهاند. ما میتوانیم با چنین مکانی در ولایت آخال و مزاری با همین نام در مرو باستان روبرو شویم. نام«غیز- بی بی» از دو بخش«غیز» – دختر یا دوشیزه و «بی بی» – مادر بزرگ است، یعنی دوشیزه باکره و مادرِ مادر بزرگ (یاجده مادر بزرگ).
الهه غیز- بی بی از کجا پیدا شده است ؟ هنوز پیش از ظهور زرتشت در منطقه ترکمنستان در هزاره دوم پیش از میلاد الهه زن، نماد مادر، نماد اجاق خانه، باروری و حاصلخیزی دراین مکانها خوانده شد. تندیسهای کوچک زنی که در حال نشسته است یافت شدهاند که برخی از آنها به دوره پارینه سنگی تعلق دارند.این تندیس کوچک زن نماد همزمان هم دختر معصوم و هم نماد زن خردمند- مادر بود. تندیس مشابهی از زنی در حالایستاده با کلاه بزرگ زنانه بر سر متعلق به دوره زرتشت نیز پیدا شد. تاریخ نگاران و هنر شناساناین کلاه تاج دار را با «بوریک»( کلاه زن) ترکمنی مقایسه میکنند. در مرغیانه (مرگوش- مرو) باستان چنین تندیسهایی توسط باستان شناسان همواره یافت میشدند. بدین ترتیب، از زمان بسیار کهن ترکمنها به غیز (دخترباکره)- بی بی (مادرِ مادربزرگ یاجده مادر بزرگ)- الهه باروری، زیبایی، نگهدارنده اجاق خانه تعظیم میکردند.
رخنه تعالیم زرتشتی بر ترکمنهای باستان
درایین زرتشتاین الهه غالبا تصور نام آناهیتا را بوجود میآورد(معنی کلمه به کلمه آن« پاکدامن، پاک» است) که تجسم زمینی ستاره ناهید است. در سرزمینهای بومی پارتها آناهیتا تحت نام نانا شناخته شده بود. لازم به یادآوری است که تعالیم اخلاقی زرتشت نیز تاثیر عمیق خود را در فرهنگهای بعدی مردمان آسیای میانه گذاشته است. ازاین رو افسانهها و روایتهای نسل به نسل نقل شده، ضرب المثلها و داستانها و حماسههای ترکمنی تصویری زنده از زندگی، آداب و رسوم، نگرش ترکمنهای باستان از تاثیراین قوانین اخلاقی ارائه میدهند. کهنتریناین یادگارها و آثار، داستانهایی درباره حیوانات و موجودات تخیلی وافسانهای است. یکی از چنین موجودات «دیو»(اهریمن) است که بدون شک با روح شیطانی (اهریمنی) «دیو» از اساطیر زرتشتی پیوند دارد. اما در افسانههای ترکمنی دیوها نه تنها بد نیستند، بلکه خوب هستند. هیولای بد«آژدرخا»[اژدها] یک نمونه آن است. نمونهای که در اساطیر زرتشتی بعنوان«آژی- داهاک» تصور شده موضوع و سوژه اصلی افسانههای ترکمنی، مبارزه با منبع شر و پیروزی بر آن، به روشایده آل زرتشتی شباهت دارد.
در افسانهها صفاتی مانند دروغ گفتن، تنبلی، بیوفایی و خیانت، حرص و طمع و دزدی منع و مهربانی و نیکی، کاردوستی، عدالت، شجاعت و وفاداری ستوده میشوند. مخصوصا دراین افسانهها صفات اخلاقی به پیروزشدن قهرمان یاری میرسانند. افسانههای ترکمنی خوش بینانه و عادلانه هستند و اطمینان به امکان برآورده شدن آرزوها را در انسانایجاد میکنند.
لازم به ذکر است که هر چند قهرمان تنها به نیرو و قدرت خود امیدوار است، در بسیاری افسانهها یاور وفادار او اسب است. اسب بعنوان حیوان محبوب ترکمنها با کیفیت اخلاقی، مختص به انسان ارزانی شده است. گاه سوژهای در افسانهها دیده میشود که در آن قهرمان افسانه، انسانی مولود اسب بوده است. در حماسه معروف «کؤر اوغلی» از وفاداری انسان و اسب بیکدیگر بازگو یی میشود. در سرودههای اوستا زرتشت اغلب اهورامزدا را با تقاضای دادن اسب تندرو به او خطاب میکند. ظاهرا نقش اسب در زندگی زرتشت نیز بزرگ بوده است. چنین توجهی به حیوانات در خلاقیتهای ملی، مردمی و فولکولور از قرار معلوم پژواکی از سنتهای باستانی مربوط به رفتار با حیوانات بعنوان یک توتم است.
در حماسهها و افسانههای ترکمنی ایده همزیستی هماهنگ انسان با طبیعت بسیار قوی است. به هر حال در میراث ملک پادشاهان اشکانی- شهر نسا- معبد الهه نانا وجود داشت. اسناد سده دوم پیش از میلاد سخن از نسا«ایازان (یعنی محل عبادت) معبد نانا» بمیان میآورد. محدوده بزرگ نواحی نسا که به این معبد اختصاص داشتند انباشته از تاکسنانهایی بزرگ بودند. شرابی با کیفیت عالی توسط دهقانان معبد برای نوشیدن شراب و جشن و ضیافت به افتخار الهه تامین میشد. بیهوده نیست که اشکانیان درباره نانا با کلماتی از اوستا بعنوان«بانوی نجیب»- مادر همه دانشها- دختر بزرگ و مقتدر آرامازد (اهور امزدا- اورمزد- خدای عالی دین زرتشتی) صحبت میکردند. پس از سدهها و هزارهها ترکمنها سیمای خدایان زن باستانی را که در زیورآلات نقرهای زنان( آسیق- گوشوارهها- آداملیق و چِکِلیک (زیورآلات روی کلاه زنانه و غیره) داغدانها(آویزهای سینه) لباسها و کلاههای زنانه، حماسهها و افسانهها تجسم میشدند، حفظ کردهاند.
در سال ۲۰۰۹ درگزارش خبرگزاری روسی تاس خبری با عنوان باستان شناسان در ترکمنستان به میهن اجدادی دین زرتشتی« پی بردند» درج شد. بنا بر این گزارش، کنفرانس بین المللی در مرکز ایالت ماری (مرو) ترکمنستان بنام «مرگوش (مرو) باستان – مرکز جدید تمدن جهان» فرضیه علمی در باره ترکمنستان بمثابه زادگاه زرتشت را اعلام کرد. آنطور که سرویس مطبوعاتی دولت ترکمنستان گزارش میدهد در کنفرانس کارشناسان برجسته پانزده کشور جهان که نتایج حاصله از پژوهش گروه اعزامی باستان شناسی مرغیانه(مرگوش،مرو باستان)، با بیش از سی سال کار تحت هدایت دانشمند شناخته شده روس پروفسور ویکتور ساریانیدی ارائه کردهاند شرکت میکنند. به نظر این دانشمند، دراینجا، در خطه قره قوم(غارا غوم- ترکمنی) تمدن منحصربفرد، خودویژه و خودکفایی رونق گرفته بوده که در زمینه درخشش و شکوه خود از دیگر تمدنهای قدیمی و پیشرو در مرکز مناسبات فرهنگی جهان باستان- بین النهرین، هند، مصر و چین دست کمی نداشته است. ساریانیدی معتقد است در طول حفریات مجموعه کاخ معبد گونور تپه ( دوهزار سال پیش از میلاد) اشیاء بسیار نفیسی کشف شد که امکان تصور خانه اجدادی نخستین دین جهانی- زرتشتی- همانا کشور مارگوش(مرگوش،مرغیانه،مرو باستان)، دردلتای قدیمی رود مرغاب بود را میداد. شرکت کنندگان کنفرانس امروز از کاوشهای کاخ عظیم سلطنتی و معابد به یاد ماندنی و بزرگ آتش و آب گونورتپه دیدن میکنند. به عقیده مورخان ترکمن، دراینجا همچنین شواهد کافی جمع آوری شدهاند، که روایتی را در باره آنکه ساکنان گونورتپه از هزاره دوم پیش از میلاد بیشتر آریاییها بودند تایید میکنند که رمز و راز منشاء آن گویا پیشتر غیر قابل حل بوده است.
ترکمنها از اسلام پیروی میکنند، اما باورها و اعتقادات، اعیاد ملی و مردمی، آداب و رسوم آنها در بردارنده کثرت عناصر پیش از اسلام هستند که نه تنها با بت پرستی اوغوزهای باستان، بلکه با کیش زرتشتی مرتبطاند. بنحویکه در روز قربان بایرامی- عید اسلامیقربانی کردن- در ترکمنستان مراسم روشن کردن آتش انجام میشود تا از طریق پریدن از روی آن مردم «پاک شوند»…
[ویکتور ساریانیدی باستانشناس سرشناس شوروی سابق، یونانیتبار است. وی در سال ۱۹۷۶ بقایای فرهنگ عصر برنز در صحرای قرهقوم را کشف کرد. این فرهنگ مجموعۀ باستانشناسی باختر-مرو یا تمدن آمودریا نام گرفت.ویکیپدیا].