گزارش تصویری تشییع جنازه و خاکسپارییاشار کمال(۲)
بهروز عربزاده
جمعیتی که دهها هزار نفر تخمین زده میشد زمانی در ساعت ۱۶ به محل دفن نویسندهی نامدار رسیدند که ساعتی از دفن وی در کنار همسر اول و عشق ۵۰ سالهاش تیلدا کمال گذشته بود. صدها نفری که توسط اتوبوسهای اختصاص داده شدهی شهرداری شیشلی و یا با وسیلههای شخصی از مسیرهای دیگر خود را به قبرستان زنجیرلی کوی رسانده بودند بهمراه صدها نفری که در قبرستان منتظر پیکر وی بودند مراسم دفن را انجام داده بودند. این ناهماهنگی و به عبارتی عجلهای که اتفاق افتاده بود موجب نارضایتی و حرف و حدیثها و دلخوری دهها هزار نفری شد که بصورت راهپیمائی عظیم مسیر را طی کرده بودند.
یاشار کمال با تیلدا در سال ۱۹۵۲ ازدواج نمود. قبل از انکه رمان مشهور اینجه ممد را در سال ۱۹۵۵ بنویسد. تیلدا فرزند مدیر ارشد بانک عثمانی در زمان سلطان حمید آخرین پادشاه عثمانی و نوهی جک ماندیل پاشا , طبیب مخصوص سلطان حمید و پدرش سلطان مجید بود. تیلدا در خانوادهای یهودی چشم به جهان گشود و نام ماتیلدا بر وی گذاشته شد که بعدها بخاطر تلفظ آسانتر تیلدا نام گرفت. وی که در خانوادهی اشرافی و ثروتمندی رشد و نمو پیدا کرده بود همانقدر که به زبان ترکی تسلط داشت زبانهای انگلیسی , فرانسوی و اسپانیائی را هم همانند زبان مادری میدانست و همو بود که نزدیک به ۱۷ اثر یاشار را به زبانهای دیگر ترجمه کرد و جهان را با نابغهی ترکی که کرد بود یا کردی که ترک بود آشنا نمود. اگر یاشار کمال را چنارِ عظیم ادبیات ترکیه بنامیم اغراق نخواهد بود که تیلدا را خاکی بدانیم که چنار در آن پا بر جا مانده است. تاثیر تیلدا چه از نظر موقعیت اجتماعی و چه از نظر مالی و چه از نظر تلاشهائی که برای شناساندن یاشار کمال به دنیا انجام داد غیر قابل انکار است. و در نهایت این عشق ۵۰ ساله در سال ۲۰۰۱ که تیلدا بخاطر بیماری ریوی چشم از جهان بست به پایان رسید. اگر چه تیلدا یهودیزاده و یهودی بود، اما پس از مرگ در قبرستان زنجیرلی کوی که متعلق به مسلمانان است دفن شد؛ چرا که دکتر وی مدعی شد یادداشتی در کیف وی پیدا کرده که کلمهی شهادتین در آن قید شده و جملات آخر وی و به عبارتی وصیت وی در آن نوشته شده است. و چنین بود کهیاشار کمال در اخرین جملاتی که بالای جسم بی جان تیلدا در مسجد تشویقیهی استانبول در سال ۲۰۰۱ برای وداع با وی بزبان اورد گفت: تیلدای نازنینم عشق من , از تو متشکرم بخاطر تمام این سالهای زیبائی که در کنار هم زندگی کردیم. نترس ,عشق من فقط نترس , من و تو , ما زندگی با شرافتی را سپری کردیم.
قبرستان زنجیرلی کوی در دلِ استانبول مدرن قرار دارد. منطقهای که میتوان قلب مراکز تجاری بین المللی و اقتصادی ترکیه نامید با برجهای سر به فلک کشیده تجاری, اقتصادی و مسکونی که قبرستان را احاطه کرده است. این قبرستان که در محلهی زنجیرلی کوی واقع در لِونت ۴ در منطقهی شیشلی واقع شده است از یک سو به مجیدیه کوی و بشیکتاش هم نزدیک است و از نظر بافت شهری و طبقاتی جزو مناطق مرفه نشین و ثروتمند استانبول محسوب شده و یکی از قبرستانهای مشهور و گرانقیمت ترکیه که آرامگاه بسیاری از هنرمندان, سیاسیون و ثروتمندان و افراد سرشناس ترکیه و استانبول است محسوب میشود. در سر در ورودیاین مکان جملهای بسیار زیبا به ترکی نقش بسته است : *
her canlı ölümü tadacaktır هر جاندار مرگ را خواهد چشید
طبق برنامهی از پیش تعیین شده قرار بود ساعت ۱۵٫۳۰ دقیقه مراسمی برای وداع با یاشار کمال و عرض تسلیت به خانوادهی وی در سالن گنگرهی بین المللی مجموعهی عظیم فرهنگی لطفی کردار که یکی از مجموعههای مدرن و بزرگ اروپا محسوب میشود برگزار شود. در حالیکه ساعت ۱۶ هزاران نفر تازه به مزار وی میرسیدند.
اگر چه در صورت نبود ترافیک وحشتناک آن منطقه , مسافت زنجیرلی کوی تا سالن برگزاری مراسم چیزی در حدود ۱۵ دقیقه میباشد، اما بعید به نظر میرسید که جمع حاضر که اکنون بار خستگی فراونی را نیز به دوش میکشیدند بتوانند در مراسم وداع وی هم شرکت کنند. اگر چه متروی میدان تقسیم – لونت درست روبروی قبرستان قرار دارد و میشد با استفاده از مترو و کمیپیاده روی به محل برگزاری مراسم رسید.
مراسم طبق برنامه در ساعت ۱۵٫۳۰ در سالن مجلل لطفی کردار شروع شد. صحنهی معظم سالن که در وسط آن پیانوی بزرگی چشم نوازی میکرد با کتابهای یاشار کمال به طرز زیبائی آذین شده و در دو سوی صحنه عکسهای بزرگی از یاشار کمال نصب شده بود. مستندی که توسط کارگردان برجستهی ترک نبیل اوزگن ترک از زندگی , آثار و خاطرات نویسنده تهیه شده بود در پردهی سینمائی سالن در حال پخش بود. ۵ تن از گویندگان حرفهای تلویزیونهای ترکیه در صحنه حضور داشتند که به نوبت و با فواصل چند دقیقهای در حال مرور زندگی و نقل قسمتهائی از آثار وی بودند و گاه سکوت اختیار کرده و از زبان خود نویسنده صحنههائی جان میگرفت. در اواسط برنامه پیانیست معروف ترکیه ایدیل بیَرت کنسرتو شمارهی ۱ موسیقیدان معروف لهستانی فردریک شوپن را به احترام یاشار کمال به زیبائی نواخت که مورد تشویق جمعیت حاضر قرار گرفت. در فواصل برنامه بارها به احترام نویسنده در جای جای نقل قولها و آثار وی جمعیتی که جای خالی در سالن عظیم لطفی کردار رها نکرده بودند به احترام وی بصورت طولانی کف زدند که گاه موجب مکث طولانی گویندگان میشد. در انتهای برنامه که در ساعت ۱۷٫۳۰ به اتمام رسید تصویر یاشار کمال با جملهی تو را فراموش نخواهیم کرد بر روی پردهی صحنه نمایش داده شد که جمعیت حدود پنج دقیقه بصورت سر پا به تشویق پرداخته و آخرین وداع را با نویسندهای که بیش از ۳۶ رمان و دهها نوشتهی متعدد و صدها مقاله و کتاب شعر از خود بجا گذاشت و به حق میتوان وی را جزو فنا ناپذیران ادبیات ترکیه نامید. انجام دادند
در انتها اگر بخواهیم جهان بینی و نوع نگرش و اندیشهی یاشار کمال را بصورت بسیار فشرده برای خواننده گانی که با وی کمتر آشنائی دارند بیان کنیم پسندیده خواهد بود که پیامی از وی را که به مراسم اهدای دکترای افتخاری دانشگاه دانش استانبول ارسال نموده بود با هم مرور کنیم.
* اولاینکه کسانی که کتابهای مرا میخوانند به جانیکدیگر تجاوز نکنند , همدیگر را به قتل نرسانند. دشمن جنگ باشند. دوم اینکه مخالف استثمار انسانی از انسانی دیگر باشند و با آن مقابله کنند. کسی را تحقیر نکنند. کسی دیگری را تحت فشار عقیدتی و رسم و رسوم و عادتهای خود قرار ندهد. به حکومتها و دولتهائی که قصد تحمیل عقاید و باورها وایدئولوژی خود را دارند فرصت عمل ندهند. کسانی که قصد از بین بردن فرهنگی را دارند خود از فرهنگ و انسانیت تهی هستند. خوانندهگان من بدانند کهاین افراد فرهنگ شان را از دست داده و فرهنگ شان پر کشیده و رفته است. آنان که کتابهای مرا میخوانند , پشتیبان فقرا باشند چرا که فقر خجالتی ست برای تمام جامعهی بشریت. آنان که کتابهای مرا میخوانند , از تمام بدیها و زشتیها و پلیدیها خود را جدا کنند.**
۳ مارچ ۲۰۱۵ استانبول