فرهنگ باستانی آسیای میانه، از جمله ترکمنستان مبتنی بر سنتهای مذهبی زرتشتی، بودیسم، مسیحیت و برخی دیگرایینها و باورها است. با آغاز سدههای هفتم و هشتم میلادی زمانی که منطقه توسط اعراب تسخیر شد، اسلام مذهب حاکم گردید. مؤمنان ترکمن، ازبک، تاجیک، قازاق و برخی دیگر گروههای اتنیکی ترکمنستان کنونی اکثرا از طریقت اسلام سنی- حنفی پیروی کردند. بااین حال، بخش کوچکی از مردم بومیکه اهلایران بودند، از طریقت شیعه پیروی میکنند. برای سدههای طولانی صوفیگری نقش بزرگی در جامعه ترکمنایفا کرد. صوفیگری تاثیر عمدهای بر تکامل فرهنگی ترکمنستان، ادبیات، آثار هنری ملی و حتی بر حیات سیاسی کشور داشت. فرهنگ کشور در واقع مبتنی بر سنتهای ترکمن بود که در اواخر سده نهم پس از پذیرش اسلام توسط دولت سلجوقی بوجود آمد. (۱٫ص.۱۹۳).
چنانکه با گذشت زمان در تاریخ فرهنگ جهانی دوره رونقی شکل گرفت که تحت نام «احیاء فرهنگ اسلامی» شناخته میشود. انقلاب معنوی در جهانبینی که ظهور احیاء اسلامیدر صحنه تاریخی را به زندگی فرا میخواند، منجر به تغییرات اساسی فرهنگی ترکمنستان شد. ادبیات مردم ترکمن یکی از قدیمیترین ادبیات در جهان است که دارای ذخایر غنی واژهها است. درست مانند ادبیات جهانی، نزد ترکمنها، تا پیدایش ادبیات نوشتاری، نمونههای آثار ادبی درشکل شفاهی آن بوجود آمد و گسترش یافت. ادبیات دوران باستان نمونهای از آن است واین آثار برای همه ترکها عمومیت دارد. داستانها، ضرب المثلها، امثال و حکمها، لطایف، ترانهها و لالاییها که توسط نویسندگان ناشناخته ساخته شدند نمونه ادبیات ملی و مردمیشدند (۲٫ ص .۱۳۳ ).
منابعی که تاریخ مردم ترکمن را بازتاب داده و غالبا هم در حافظهها ماندهاند با خلاقیت پرداخته شده اند. نسخ خطی سوزانده شده، نوشتههای سنگ مزارها، حکاکیهای سنگی، نوشتههایی که در فولکلور تاریخ مردم حفظ شدند، دادههای امروزما هستند. آثار دانشمندان و متفکران برای تکامل فرهنگ سده میانه اهمیت اساسی داشتند (۳٫ص.۱۵۱).
تاریخ بشریت نشان میدهد که فرهنگ اهمیتی عظیمی برایایجاد جامعه جدید دارد. بسیار روشن است که عصر سده میانه سرشار از بسیاری رویدادهای متلاطم، جنگهای مکرر، لشگرکشیهای عظیم و فتوحاتی بودند، که تاثیر اساسی بر تکامل بعدی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خلقها داشتند.این فتوحات اغلب با قساوت، تخریب شهرها، کشتار ساکنان و غارت همراه بودند، که به رکود اقتصاد، زوال صنایع و کشاورزی میانجامید. برای دوران خلافت عربی که در ترکیب خود قلمرو آسیای میانه را نیز در برمیگرفت فرهنگ عربی و محلی سنتزی خودویژه بود. روابط تجاری خلقهای مناطق خاوری خلافت با مردم منطقه مدیترانه و نشر ادبیات زبان عربی گسترش قابل ملاحظه یافت. بسیاری مراکز مهم اقتصادی و ادبی شرق آن زمان در آسیای میانه قرارداشت. محدودیت تفکر قرون وسطایی بیگانه با احساس تفرعن و برتری یک مردم بر مردم دیگر از میان برداشته شد و ابوریحان بیرونی بشر دوست بر نقش بزرگ علوم در تکامل جامعه و نزدیک شدن فرهنگ مردمان گوناگون تاکید میکند. امروزه ابوریحان بیرونی نماد همکاری دانشمندان، ارتباط تنگاتنگ، دوستی و شناخت متقابل بین خلقها است(۴٫ص .۲۴۴).
در سدههای سیزده و هیجده در قلمرو ترکمنستان شکوفایی فرهنگ وجود داشت.این امر عمدتا با مناسبات ترکمنستان باایران و منطقه باختر آسیا مرتبط بود. در سدههای یازده و دوازده در شهرهای مرو و نسا مراکز فرهنگیایجاد شدند. مورخ ابوسعید سمنی (۱۱۶۷-۱۱۱۳) و مؤلف بیست آثار تاریخی اهل مرو و محمد ابن احمد نسفی که داستان پسر محمد خوارزمشاه جلال الدین را نوشت از شهرنسا است. ابوالغازی خان خیوهای مولف اثر «تبارشناسی ترکمن» است که در آن از تاریخ اوغوزها از دوران باستان تا سدههای میانه روایت میکند. قابل توجه است که دراین اثر ابوالغازی خان نامهای ۵۶ قبیله ترک را بازگو میکند و دادههایی را از هر یک از اتحادیهها میدهد. مولف ترکمن محمد غریب اندلیب که افسانهها و حماسههای جالبی از زندگی اوغوزها جمع آوری میکند اثر خود بنام «اوغوزنامه» را مینویسد. یکی از معروفترین ادبیات شناسان ترکمن سده هیجده مختومقلی پسر آزادی است. راه و روش اصلی آثار او عبارت بود از اتحاد ترکمنها با یکدیگر. وی بر آن بود که مردم معمولی حاملان اصلیایده انسانگرایی و بشردوستی هستند(۵٫ص.۴۲۷).
سرزمین ترکمنستان بسیاری سدههای پیش ناحیه فرهنگ رونق یافته شهری بود. توسعه قالیبافی، پارچهبافی، کوزهگری، جواهرسازی، آهنگری و دیگر اشکال صنایع، علوم و آموزش، فرهنگ و هنر، محلی مناسب و سودمند در تقاطع مسیرهای جاده بزرگ ابریشم و راه تجاری و کاروانی، که از بازار جهانی بسیاری کشورها و مناطق شرق و غرب میگذشت بود و انگیزه نیرومندی برایایجاد فرهنگ شهری در سده میانه در قلمرو ترکمنستان بوجود آمد. شهرهای ترکمن آن دوران مرو، گورگنچ، نسا، ابیورت، دهستان، آمول، زِم، شهرستان و وزیر، وسیعا نه تنها در شرق، بلکه در سراسر جهان بعنوان مراکز علمیبزرگ شناخته شده بودند و به نحویی مقنع حکایت از نقش مهم و قابل ملاحظه ترکمنستان در تاریخ جهان و سهم ارزندهای در توسعه تمدن بشری و علوم، ادبیات و هنر دارند (۶٫۲٫۷۵-۷۴).
بقایای شهر مرو(سده ۶)، مسجد یا آرامگاه تلختان بابا در نزدیکی کوشک، خرابههای شهر آمول (نزدیک چارچو)، خانه زیرزمینی در تاختابازار «مرو کوچک»(یکه دِشیک) و غیره شایان توجه هستند. مرو کهنترین شهر(چهل کیلومتری شهرماری نزدیک بایرام آلی) در سده میانه یکی از شهرهای بسیار بزرگ آسیای میانه بود. مرو رویای باستان شناسان و سیاحانی است که علاقمند به فرهنگ کهن و باستانی و تمدنهای ازبین رفته هستند. در اطراف و حوالیاین منطقه بقایای حداقل پنچ شهر وجود دارد که متعلق به سده میانه است، هرچند نباید انتظار داشت که دراینجا «موزههای معماری باستان در فضای باز را» مشاهده کرد- بخش بزرگ ساختمانها و سازهها به مرور زمان چندان خراب شدهاند که عظمت واقعی آنها را میتواند تنها افراد مجرب و کارکشته ارزیابی کند (۷٫ص.۱۶).
در مرزهای کشور قلعههای دفاعی و برجهای مراقبت ساخته شد.این برجها نقش مهمیدر دفاع از تهاجم دستههای پیشرو دشمن و رساندن خبر از حمله به مرکز کشور بازی کردند.
لازم به ذکر است که معماری سده میانه ترکمنستان بر پایه اصلاح و پردازش پیش از هر چیز سنن هنری یونانی- رومی وایرانی توسط ترکمنها رشد کرد. از سده دهم بناها با تزیینات گیاهی و نقش و نگارهای هندسی آراسته میشوند که بر اصول تکامل دایمیو تکرار ریتمیک نقشهایی که آرابسک (اسلیمی، نقش تزیینی به شکل گیاه با ساقههای مارپیچی، اسلیمیگونه.مترجم)نامیده میشد ساخته شدند. نقاشیهای دیواری و مینیاتورهای روی دیوارهای معابد زیباییاش، با گلهای مختلف و رنگهای گوناگون توجه را بخود جلب میکرند. دراین نقاشیهای دیواری و مینیاتورها شیوه زندگی مردم و سبک پوشاکهای آنان، ابزار موسیقی،ایین جشنها، مراسم خاکسپاری بازتاب خود را مییافتند (۸٫ص.۲۵۷).
ملک و املاکهای متعدد، محصور شده توسط دیوارهای قلعه و کاخهایی -«کؤشکهایی» که روی سکوی ساختک و مصنوعی ساخته شدند – مانند ساختمان چند اتاقه ی دو اشکوبه (قیزقالا درمرو؛ ناغیم قالا در واحه مرو). خانههای اطراف کؤشک(کاخ) از ساختمانهایی چسبیده بهم و متصل که در آنها به حیاط خانه راه داشت تشکیل میشدند (خرابههای شهر قدیمیغارا تپه در واحه مرو). از ساختمانهای دینی بقایای کلیسای مسیحی خرابا – کوشک و صومعه وسیع مسیحی در مرو محفوظ ماندند. در منابع کتبی سدههای نه و دهم به مجسمههای تزیین شده ساختمان مرزوبان در مرو و معابد زرتشتی آتش اشاره میکنند (۹٫ص.۳۹۳).
در منطقهاینایالت کوچک معماران، هنرمندان و کنده کاران چوب شاهکارهای هنر تجسمیایجاد و مجموعهای از معماریها را ساختند. هنر ترکمنی بسیاری از فرهنگ خلقهای همجوار-هند،ایران، خاور دور را بخود جذب کرد. اعتلاء اقتصاد با شکوفایی فرهنگها همراه بود. اما بخوبی معلوم است که در دوره سده میانه که سرشار از بسیاری رویدادها بود تاثیر عمده بر تکامل اجتماعی- اقتصادی داشت(۱۰٫ص.۶).
فرش- بخش جدایی ناپذیر ساختار اقتصادی- معیشتی دامداری ترکمنستان در طول سدهها نوع بسیارهمگانی، سنتی و ملی هنر ترکمن شد که درآن دیدگاهها و شناخت ملی در باره زیبایی بطور هماهنگ با هدف کاربردی و معنوی آن آمیخته شده است. یک ضرب المثل ترکمنی میگوید:« فرش تان را پهن کنید آنگاه من خواهم دید آنچه در قلبتان است». فرش برای ترکمنها نماد زیبایی و نیک بختی است و در آن تاریخ مردم، رابطه آن با نیاکان نهفته است. سیاح معروف مارکوپولو در سده سیزده درباره فرشهای ترکمن مینویسد:« آنها ظریفترین و زیباترین فرشهای جهان و پارچههای عالی غنی از رنگ قرمز» را تولید میکنند. فرشهای ترکمن در پرتو کیفیت عالی استتیک و تکنیک خود شهرت جهانی بدست آوردند. برای تولید فرشها معمولا از پشم گوسفند با قیچی کردن پشم عالی به رنگهای سفید، خاکستری و سیاه استفاده میشدند، گاهی الیافهای ابریشمیو نخی نیز بکار میبردند. برحسب تخصیص خود بافتها و فرآوردههای فرشها و قالیهای ترکمن بسیار متنوع بودند. با تزیین چادرها و اقتصاد خانوادههای کوچ نشین، فرشهای بزرگ(«هالی») برای کف زمین، کیسههایی از جنس فرش برای اسباب واثاثیه و لباسها(«چووال»،« توربا»)، کوره راها و جادهها(«اُییول»)، قالیچه- درگاهها(«گِرمِچ»)، قالیچههایی برای نماز («نامازلیق»)، برای انداختن روی زین اسب («اِیرلیک»)، برای تزیین شتر(«هالیق»،«آسمالیق») و غیره پیوند ناگسستنی داشتند. غلافهایی برای اشیاء مختلف و غیره تولید میشدند.(۸٫ص.۳۹۷). در فرشهای ترکمنی رنگی که غالب است رنگ قرمز تیره بود که از پشم، نخ و ابریشمیکه در خانه بعمل میآمدند بافته میشد.عقیدهای وجود دارد که مدعی است، «وصایای» بجا مانده از اوغوزخان(نیای افسانهای ترکمنها) به پسران خود، در نقشهای فرش ترکمنی پی ریزی شده اند. در ترکمنستان جایی که هر قبیلهای نقش و نگار خود را دارد، فرش بقدری مقدس بود که حتی در پرچم کشور نقش و نگار فرش ترکمنی نشان داده شدند.(۱۱٫ص.۱۲۷).
ترکان موسیقی را بسیار دوست داشتند.این موسیقی مکتوب نبود، زمانی نوازندگانی را که آن زمان آنها را «اُزان»، «آقین»، «شامان»، «باغشی» مینامیدند، دستانهایی (داستانهایی) را با موسیقی بهمراهی ساز تعریف میکردند. در دستانها از نخستین ابزار موسیقی ترکان – غوپوز سخن بسیار میرفت. موسیقی ترکمنها، به عقیده کارشناسان بخاطر اصالت و غنای آن متمایز است. تاریخ فرهنگ مردم ترکمن ۷۲ ابزار موسیقی را میشناسد، که در زمانهای مختلف شهرت و محبوبیت وسیع داشت (۱۲٫ ص.۱۷). هیچ یک از جشنهای ترکمنها بدون حضور و شرکت آوازه خوانان – باغشیها و نوازندگان برگزار نمیشد. در ادبیات تاریخی و اتنوگرافیکی اطلاعاتی درباره محبوبیت باغشیها – آوازه خوانان ترکمن وجود دارند. درباره موسیقی ترکمنی و آوازه خوانان حرفهای ترکمن بسیار گفته و نوشته شده است که انتشار دهنده واقعی موسیقی ملی، فولکلور، آثار کلاسیکهای ترکمنی بودند (۱۳٫ص.۵۶).
بازیها و سرگرمیهای ملی ترکمنی در محتوا و هدف خود متفاوت هستند.آنها فکر، حافظه را تقویت میکنند و سایر بازیها به آبدیدگی بدنی انسان یاری میرسانند. بازیها چه بین بزرگسالان و چه بین کودکان مورد پسند بودند. در زمستان طولانی شبها مردم دورِ اجاقها جمع میشدند، قصهها و افسانهها را تعریف میکردند، از زبان اهل خانه حماسهها و دستانها(داستانها) را میشنیدند و تخته بازی میکردند. بازی شطرنج بسیار رایج بود. برخی از بازیها با حرکات بدنی مختلف مرتبط بودند. بازیها و سرگرمیهای ملی وسنتی ترکمنی مانند مراسم جشنها بخشی از فرهنگ معنوی مردم ترکمن هستند. بسیاری از آنها که در اعماق نظام جامعه ماقبل تاریخ بوجود آمده بودند تا به امروز حفظ شدند. در جنوب ترکمنستان در آثار هزاره دوم و چهارم پیش از میلاد (آلتین تپه، نمازگاه تپه) و همچنین در حفریات تپههای ماساگتها (ماساژتها) دوران آنتیک طاسهای متعدد بازی («آشییق»)، اشیایی در شکل سرِمار برای بازی تخته کشف و مجسمههای کوچک انسان و حیوانات یافت شدند، که بخشی از آنها نه تنها اهمیتایینی و جادویی داشت، بلکه اسباب بازی کودکان نیز بود (۱۳ .ص.۵).
از بازیها و سرگرمیهای رایج تر باستانی ترکمنی بازیها و حرکات متحرک بودند که در کل دارای خصلت ورزشی داشتند. آنها شجاعت، چابکی، زرنگی و دیگر کیفیتهای کودکان را پروش میدادند که برای آماده سازی و آموزش سربازاناینده و مدافعان مردم خود، ضروری بودند. ملت ترکمن جشنهای زیادی دارند. این جشنها نقش مهمیرا در شرایط بسته و واپس ماندهی نظام پدرسالاری- فئودالی بازی میکردند و سلایق وذوق مردم را نسبت به آثار بسیار خوب نیاکان بسط و توسعه میدادند، به زندگی سنگین و یکنواخت رنگ و رو داده، به خوش بینی مردم و باور بهایندهای روشن و غیره یاری میرساندند. ضمن گفتگو درباره سرگرمیهای مربوط به جشنها لازم است به رواج و گستردگی هنرمندان و بذله گویان جنوبی (مسخره بازان) در گذشته اشاره کرد که هرگونه جشن ملی و مردمیرا پرمضمون کرده و میآراستند. رسوم وایینهای ترکمنها دراثر فرایند پیچیدهی درآمیختگی و یکی شدن مهارتها و تواناییهای فرهنگی و سنتهای همه قبایل و خلقهایی که در ملیت ترکمن شرکت کردند پدید آمدند. چرخه عروسی- در کل سیستم رسوم خانواده بسیار رشد یافته و با فرهنگ است.ایین وآداب تشریفات عروسی خواستگاری، تعامل و نامزدی،ایین و تشریفات پیش از عروسی را در بر میگیرد. عروسیها بی اندازه پرجمعیت بودند.علتشاین است که جشن ازدواج و عروسی امر خصوصی خانواده مزبورنبود. خویشاوندان در هزینههای مادی شرکت و به خانواده داماد در تدارکات وسایل برای مهریه – خرید برای عروس کمک میکردند (۱۴٫ص.۲۲).
سن زناشویی در دوره مورد بررسی برای دختران از ۹ تا ۱۵ سال و برای نوجوانان از ۱۲ تا ۱۶ سال بحساب میآمد، اغلب ازدواجهای دیرتری نیز پیش میآمد. مورد آخر بیشتر بین تهی دستان و چوپانان مشاهده میشد، زیرا بعلت مهریه بالا برای عروس آنها نمیتوانستند بموقع ازدواج کنند. مهریه برای عروس در همه اشکال انعقاد عقد، باستثنای عقد «غارشا» که دو خانواده بهمدیگر عروس میدادند، پرداخت میشد. مهریه بالا بین گروههای مختلف ترکمن متفاوت بود و بطور میانگین از پنچ تا ده شتر تعیین میشد. اما در صورت ربودن برای دختر ربوده شده طبق معمول مهریه بیش از حد- دوازده شتر و بیشتر طلبیده میشد. اما ازحق چند زنی تنها افراد بابضاعتتر که مالک مقدار زیادی دام بودند میتوانستند استفاده کنند. اگر مردی چند زن داشت، او آنها را در یورتهای مختلف نگهداری میکرد. هر زنی با فرزندان خود زندگی میکرد. مرد یا شوهر در این مورد همواره پیش همسر جوان و محبوب خود زندگی میکرد، و با سایر همسران تنها گاه به گاه دیدار میکرد. همسر بسیار مسن در خانواده مورد احترام زیاد بود، او دومین رئیس خانواده پس از مرد بود و زنان جوان و همه فرزندان خانواده از او تابعیت میکردند. فرزندان همسر جوان او را «غارری اِجه» مینامیدند، که تحت اللفظی در ترجمه به معنی «مادرپیر» است(۱۵٫ص.۹۱-۹۰).
براساس اشیاء فرهنگ مادی که بما رسیده صنایع دستی در ترکمنستان و به ویژه در منطقه وخش، بسیار پیشرفته بود. کوزه گرها همه ظروف مورد نیاز در خانه را از خمهایی در اشکال گوناگون گرفته تا چراغ پایههای کوچک میساختند. کیفیت سرامیک خوب بود.بخش اصلی آن برروی چرخش دایرهای تند از خمیرگلی که با دقت تهیه شده ساخته میشد. درجه حرارت پخت سرامیک به اندازه کافی بالا بود، که از حرارت پخت سرامیکهای سدههای نخست میانه برخی دیگر مناطق آسیای میانه بالاتر بود. نقاشی و رنگ آمیزی روی فرآوردههای سرامیکی استفاده میشد. مجموع محصولات شیشهای که در زندگی ساکنان ترکمنستان مورد استفاده قرار میگرفت گوناگون بودند. استادان و هنرمندان منطقه میتوانستند شیشههای رنگی درست کنند. در منابع کتبی دوبار از وارد کردن شیشههای رنگی از ترکمنستان به چین گزارش میشود. از شیشه اشیاء بسیار عالی هنری ازآن جمله ریخته گری مدالهای شیشهای ساخته میشد. یکی ازاین مدالها تصویر زنی است که به کودک خود شیر میدهد و در یک قاب نقرهای گذاشته شده بود (۱۷٫ ص.۱۰۱).
یکی از صنایع توسعه یافته تولیدات فلزی بود. آهنگران برای ساختن بیل، کج بیل، چاقو (چاقوهای راست با تیغه کشیده)، داس، رکاب، دندانههای فلزی، انواع سوزنها و جوال دوزها و انواع گوناگون آهن و فولاد را میکوبیدند؛ مسگرها ریخته گری میکردند و ظروف، اشیاء مربوط به یراق اسب، زیورآلات گوناگون و امثال آن را تهیه میکردند(۱۸٫ص.۴۷). محصولاتی از سنگها و فلزات قیمتی، براساس منابع کتبی و مدارک نشانه شناسی، در کیفیتی عالی و در انواع مختلف ساخته میشده. بنحویکه در نقاشیهای اجینه تپه، بالاقلیق تپه وکاپای کافرنیگان(کافرنیخون،کافرنیغان) در دستان خوشگذرانان یا پیشکش کنندگان هدایا، جامها و قدحهایی از طلا و نقره دیده میشوند. زیورآلات نیز هنگام کاوشهای مونچاق تپه، کاپای کافرنیگان و اجینه تپه یافت شدند. پردازش سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی در آن دوران به حد کمال رسید(۱۹٫ص.۸۶). درودگری و صنایع درودگری نیازهای ساخت و سازها را تامین میکردند و همچنین اشیاء گوناگون برای وسایل خانگی و زندگی تولید میشد. بافندگی گسترش و توسعه پیدا کرد. براساس یافتهها دستگاه بافندگی شانههای استخوانی را برای ساختن پارچهها بکار گرفته میشد. پارچهها عمدتا نخی و ابریشمیبودند، اما آنها همچنین از نیز پشم درست میشدند. براساس گزارش یک منبع چینی، بخش بزرگی از ترکمنها لباسهایی از پارچه نخی میپوشیدند، اما شمار کمیدر لباس پشمیهستند. سفارتخانه چین از ترکمنستان به امپراتوری تانگ در سال ۶۸۲ «لباس طلایی» پیشکش کرد- احتمالا از پارچههایی که در آن نخهای طلایی بافته شدهاند. در باره پارچهها میتوان تنها از طریق بازگویی و کپیه نقاشیها داوری کرد. چند نمونه از بافتهای ترکمنستانی در دورانهای اولیه سده میانه شناخته شدهاند. در میان آنها – پارچه پشمینواردار، احتمالا به رنگ سبز و آبی است. هم زمان بااین نمونههایی از پارچههای زبر کتانی وجود دارند (۲۰٫ص.۹۷).
عمارتهای سده میانه با یک راه حل دقیق طرح در ترکیب با عناصرمنظم هندسی نقشه کشی و شکل جزییات معماری تفاوت اساسی و بزرگ داشت. سازندگان به افقی بودن دقیق پایههای عمارتها و سکوهایی که ساخته میشدند دست یافتهاند و بدون شک از پیش به تناسبها، نظم و اصولهای پیش بینی شده رسیده بودند. آنها همچنین خودویژگی شرایط طبیعی محل را در نظر میگرفتند. گنبدها، قبهها، ارکها و دیگر سازهها حکایت از تجربه و مهارتهای بزرگ سازندگان آنها دارد. بدین ترتیب در دوره مورد بررسی در منطقه ترکمنستان رشد سریع شهرها و اقتصاد شهری چشمگیر هستند. در سدههای نهم و دوازده شهرها برای زمان خود از حیث سطح بالای آبادانی وعمران ممتاز بود. منابع کتبی و یافتههای باستان شناسی حاکی از تنوع و گوناگونی محصولاتی هستند که نیازهای مردم را تامین و به کشورهای دوردست صادر میشدند. فرهنگ ملتهای ترک غنی و متنوع است. پی بردن و تشریح همه شاخههای فرهنگ ترکمنستان طبیعتا در مقاله کنونی ممکن نیست. سنتها خودبخود متنوع هستند امااینکه آنها عناصر میراث فرهنگی ما هستند ما را بهم پیوند میدهند.
————————-
منابع:
۱- س.آ.وُلین.« کتاب اوغوزها»، سال ۲۰۱۰، نشر آکادمیعلوم.ص.۱۲۷٫
۲- ف.ت.ممدوف.« فرهنگ شناسی»، باکو، سال ۲۰۰۲ ، نشر«سیمرغ»،ص.۵۳۴٫
۳- اِکایف اُ.« ترکمنستان و ترکمنها در پایان سده پانزده- نیمه نخست سده شانزده». عشق آباد.سال ۱۹۸۱٫نشر«علم».ص.۱۴۴٫
۴- گ.م. لِوین« تاریخ و فرهنگ آسیای میانه».سال ۱۹۹۸٫نشر«علم».ص.۳۶۳٫
۵- ۲۰۱۰٫نشر«آدیلاوغلی»،ص.۴۴۶٫
۶- لیتوینسکی ب.آ.« ترکستان شرقی در روزگاران کهن و اوایل سده میانه».سال ۱۹۸۸، نشر«علم».ص.۴۵۵٫
۷- رودنکو س.ای.« آثار هنری» سال ۱۹۶۸٫نشر« هنر».ص.۱۳۱٫
۸- مارکووا آ.ن.« فرهنگ شناسی».سال ۲۰۰۲ ، نشر «یونیت»،ص.۶۰۰
۹- بارانف ن.و.، ویتنر ب.ر.« هنر کشورها و مردم جهان»، دانشنامه شوروی.سال ۱۹۶۵٫ص.۶۹۶٫
۱۰- – غفوروف ب.گ.« مراحل اساسی توسعه تاریخی – فرهنگی مردمان آسیای مرکزی».سال ۱۹۷۲٫نشر«علم».ص.۳۴٫
۱۱- ماسون.ت.ی.« فرهنگ ترکمنستان در سده میانه».سال ۱۹۸۰٫ نشر«علم».ص.۱۶۰٫
۱۲- غفوروف ب.ت. « مراحل اساسی توسعه تاریخی – فرهنگی مردمان آسیای مرکزی».سال ۱۹۷۲٫نشر«علم».ص.۱۳۳٫
۱۳- جیکییف آ. « جشنهای سنتی ترکمنی، سرگرمیها و بازیها» عشق آباد. ۱۹۸۳٫نشر«علم».ص.۱۱۸٫
۱۴- لوباچیوا ن.پ. شکل گیری رسم وایین نوین ازبکها. سال ۱۹۷۵٫ نشر«علم».ص.۱۴۰٫ اورازوف آ. « اقتص
۱۵- اد و فرهنگ مردم شمال غربی ترکمنستان».سال ۱۹۷۲٫ نشر«علم».ص.۱۳۰
۱۶- لیتوینسکی ب.آ. ، سولوویف و.س.« فرهنگ سده میانه تخارستان».سال ۱۹۸۵٫نشر«علم».ص.۲۶۲٫
۱۷- رودنکو س.ای.« آثار هنری» سال ۱۹۶۸٫نشر«هنر».ص.۱۳۱
۱۸- ماسون و.م. « کشورهزاران شهر» سال ۱۹۶۶٫نشر«علم».ص.۱۴۷
۱۹- انتشارات هیئت اعزامیباستان شناسی جنوب ترکمنستان.ج. سیزده.عشق آباد.سال ۱۹۶۶٫نشر«علم».ص.۳۶۷٫
۲۰- لیتوینسکی ب.آ.، سولوویف و.س.«فرهنگ سده میانه ترکمنستان».سال ۱۹۸۵٫نشر«علم».ص.۲۶۲٫
رحیم کاکایی
صنوبر اسماعیلووا
چئویرن: رحیم کاکایی
ترجمه: رحیم کاکایی
سسلندیرن: رحیم کاکایی
- مقاله
- اوخوماق زامانی: 11 دقیقه
- https://ishiq.net/?p=21576
صنوبر اسماعیلووا
چاپ