کاری به کتابهایم نداشته باشید
باید زخمهایشان را ببندم.
من دیروز اینجا درسمیخواندم
چهکسی مدرسهام را دزدید
آقا! خانم!
شما مدرسهام را دیدهبودید؟
دختران جوان در حیاطاش بازی میکردند
به یاد میآورید؟
اشک چشمان افغانستان کجاییست؟ کسی میداند؟
من شکوفهام،
با مینهائی که میکارید
هزارپارهام نکنید!
الفباهایم چشم انتظارند.
انفجارهائی که هدیهکردید
دیروز به گهوارههای قرهباغ
و امروز به عروسکان شهید غزه،
خویشاوند بمبهائیاند
که مدرسهام را برباد دادند.
یکی به این راهزنان بگوید
نامم بیوصله دوستداشتنیست
و زندهگی بسیار به من بدهکار است
به بشقابام دستدرازی نکنید!