نخستین لژیونر تئاتر تبریز در جمهوری آذربایجان
«ساقی نژاد» از تجربه بازی در باکو میگوید
نصر: گرچه نوروزامسال گروهی از هنرمندان تئاتر تبریز در اجرای مشترک با تئاتر موزیکال باکو به مدت ۱۵ روز دراین شهر حضور داشتند،اما «جمال ساقی نژاد» اولین بازیگری است که از وی برای بازی در یک نمایش تولیدی هنرمندان باکو دعوت میشود.
به دنبال آغاز فعالیت دوره جدید انجمن هنرهای نمایشی آذربایجان شرقی، گسترش ارتباط با گروههای نمایشی کشورهای همسایه از جمله جمهوری آذربایجان آغاز شد و دراین راه نیز رایزنیهایی تحت نظارت سفارتایران در باکو صورت گرفت.
بدین ترتیب، همکاریهای فی مابین آغاز شد و یکی از آثار تئاتر موزیکال دولتی باکو در جشنواره فجر سال گذشته در تبریز به روی صحنه رفت و گروهی از هنرمندان تبریزی نیز در نمایش مشترک به مدت ۱۵ روز در باکو به اجرای برنامه پرداختند.
بااینحالاما «جمال ساقی نژاد» را باید نخستین لژیونر تئاتر آذربایجان شرقی دانست که به تنهایی از سوی تئاتر جمهوری آذربایجان دعوت و دراین کشور بهایفای برنامه پرداخته است.
به بهانه حضور وی در باکو گفتگویی انجام دادهایم که در ذیل میخوانید:
* شما یکی از هنرمندان توانمند وایندهدار تبریز در عرصه تئاتر هستید، خلاصهای از بیوگرافی خود بیان کرده و از برنامههای خود برای تدوام فعالیتهای بینالمللی صحبت کنید.
جمال ساقی نژاد هستم و از سال ۷۸ وارد عرصه تئاتر شدم، هنوز هم خودم را هنرجوی تئاتر میدانم و سعی میکنم برای معرفی و اعتلای تئاتر و فرهنگی تبریز قدم بردارم، نزد هر کسی در هر سطح کاریاماتور، حرفهای نکتهای برایاموزش وجود دارد، بالغ بر ۶۵ اثر نمایشی کار کردهام، جوایز استانی، منطقهای و سراسری متعددی گرفتهام، ۵ دوره در جشنواره فجر حضور داشتهام، ۸ فستیوال در ترکیه و اجرای نمایش بختور در باکو از جمله تجربیات و کارنامه حرفهایم محسوب میشود.
* جریان دعوت شما به باکو چه بود؟
طی سفر و مذاکره بابک نهرین، رئیس انجمن هنرهای نمایشی تبریز با علی قسمت لالایف رهبر مجموعه دولتی تئاتر موزیکال آذربایجان در باکو مقرر شد درایام نوروز کاری مشترک تولید شود با بازی من، بابک نهرین و بهمن تقی پور به کارگردانی یعقوب صدیق جمالی که بقیه بازیگران، عوامل گروه کر، گروه موسیقی و گروه بالت (فرم) و… از هنرمندان باکو بودند، نمایش تولید و از اول تا ۹ نوروز با استقبال بالای عمومیمردم، بخصوص توریستهای ایرانی حاضر در باکو اجرا شد.
* چطور شد به عنوان اولین بازیگرایرانی برای بازی در مجموعه دولتی تئاتر موزیکال آذربایجان باکو دعوت شدید؟
بعد از اجرای اول که در ماه سپتامبر به مدت ۱۵ روز بصورت رپرتوار اجرا شد از طرف رهبر تئاتر موزیکال باکو صحبتهایی از من برای بازی در نمایشهایاین مجموعه دعوت شد که به عنوان اولین لژیونر تئاتر تبریز و دومین تجربه کار در باکو در نمایش «بختور» نمایش شب ۹۹۹ که برداشتی از قصههای هزار و یک شب شهرزاد است، به کارگردانی اراده خانیم، رئیس انجمن تئاتر و مسئول تئاتر شهر گنجه در نقش شاه بازی کردم. در این نمایش که یکهفته فشرده در باکو تمرین کردیم و بعد چند بار با دکور و لباس تمرین کردم و در کمال ناباوری هنرمندان تئاتر باکو بسیار سریع و مسلط برای اجرا حاضر شدم.
* به طور مختصر در مورد داستان نمایش و نقش خودتان توضیح دهید؟
داستان نمایش، داستان شاهی دهنبین و زود باور است که کمی ضعف عقلی دارد، در این شهر پینهدوز بسیار فقیری زندگی میکند. روزی خواجه حرمسرای شاهی به مغازه پینهدوز میرود و وقتی آه و ناله او را از نداری و فقر میبیند او را به کاخ و نزد شاه میبرد و به عنوان تاجری مطرح و بزرگ معرفی میکند که هنوز اموال و شترهایش به مقصد نرسیدهاند.
شاه باور کرده و استقبال میکند و با طمع تصاحباموال تاجر قلابی به وزیر دستور میدهد تا پیشنهاد ازدواج با دختر شاه را به مرد تاجر بدهد، وزیر هم که شخصیتی حیله گر بوده و خود قصد ازدواج با دختر شاه را دارد در ابتدا مانع اجرایاین نقشه استاما با اصرار شاه مرد تاجر قلابی با دخترسلطان ازدواج میکند.
همه افراد دربار منتظرند که کاروان مرد تاجر از راه برسد و از طرفی مرد تاجر قلابی به روشهای مختلف خزانه شاهی را با بخشش به فقرا خالی میکند و شاه به فلاکت میرسد.
بالاخره در آخر نمایش میبینیم که شاه خود پینه دوزی کرده و در فقر غوطه ور است…
*امکانات سخت افزاری تبریز و باکو قابل قیاس نیست، اما در حوزههای دیگر مثل بازی، کارگردانی، متن و.. تفاوتها را در مقایسه با آثار هنرمندان تئاتر تبریز چطور میبینید؟
مجموعه تئاتر موزیکال باکو مجموعه تئاتری خوب باامکانات مناسب با سالنی زیبا تقریبا دراندازه کوچکتر تالار وحدت تهران، سالنی بسیار قدیمیاست، که عمدتا نمایشهای کلاسیک که مبتنی بر ارکسترال مثل آرشین مالالان، مشهدی عباد و… اجرا میشود.
تئاترایران و باکو از لحاظامکانات، سالن، تجهیزات اصلا قابل قیاس نیست، به حدی فاصله داریم که اگر مهمان خارجی و بخصوص فعالان تئاتر به تبریز بیاییند با شرایط وامکانات حاضر موذب خواهیم شد، شخصا به جایاینکهاین سالنهای پرایراد و قدیمیرا نشانشان دهم حتی حاضرم بگویم دراین شهر تئاتر نداریم تا مبادا به سالنهای مرده ما پا بگذارند.
آنها ما را هنرمندان بزرگ و صاحب سبک و تبریز را صاحب هنر تئاتر میدانند، به کار ما باور دارند بسیار دوستمان دارند و دراین شرایط وقتی ما بیاییم واین مجموعهها را نشان دهیم در اصل اعتبار ما و باورهای آنها میشکند.
در باکو سالنهای کمیوجود دارد که کار درام اجرا میشود، کارگردانهای خوب و بازیگران توانایی وجود دارداما محدودیت و نبودامکانات در تبریز باعث شده هنرمندانمان خلاق با استعداد و باهوش تربیت شوند، صاحب فکر و توانمندی شویم.
وقتی دکور و صحنه مناسب نداشتیم با تئاتر بی چیز کاری خوب و اثرگذار و و قابل قبول ارائه دادیم، با تئاتر بی پول خواستیم کارهای خوبی اجرا کنیم. براین اساس مجبور شدیم فکرمان را به چالش بکشیم و دراین چالشها برخی خلاقیتها شکوفا شده و ما باامکانات کم بهتریم کارها را اجرا کردیم.
معتقدمامکانات بالا انسانها را تنبل میکند، در باکو هنرمندان برای کارهای ساده وا میمانند مصداق ضرالمثلی که میگوید دو کار را نمیتوانند باهم انجام دهند، ما دراینجا هر کاری را خودمان انجام میدهیم. آنجا ۴۵۰ نفر برایاین کار تئاتر درگیرند و برای چایی، برای نخ و سوزن و دوخت و دوز و اتوکشی و… هر کدام مسئولی جدا دارد در حالیکه ما یک نفر تدارکات داریم که هم دکور میزند، پودس میبرد، چایی میریزد و کارگردان خودش پا به پای عوامل کار میکند، دنیال مپول و بودجه و فروش بلیط و تبلیغات و… میدود.
فکر میکنم استعدادهای تئاتر ما میتوانند در تمام دنیا شکوفا شوند متاسفانه پتانسیل مناسبی نداریم. تئاتر مدرن و باسوادایران و بخصوص تبریز با نگاه باز و علمیتر، هنرمندان باسواد صاحب فکر و سبک، مدرن و به روز است، با تجربه حضور در فستیوالهای مختلف دنیا از جمله گرجستان، ترکیه و باکو و… به جرات میتوانم بگویم که تفاوتها قابل مقایسه نیست.
اما متاسفانه ما با برخی کمبودامکاناتی مواجه هستیم که دست و دل هنرمندان را سرد کرده،این کشورها مشکل فروش و بودجه ندارند و تحت حمایت دولتی با فراغ بال کار میکنند، درایران همه تمرکز تمام عوامل گروه بر فروش و جذب مخاطب است، یقینا از هر ۱۰۰ کار ۹۰ اجرا در فروش شکست میخود و باعث از بین رفتن انگیزه وامید هنرمندان میشود که بالاخره بعد از چند سال در شرایطی بد و غیرقابل تحمل مجبور به ترک سالن تئاتر میشوند.
اگراینامکانات و ارزش دهی در کشور ما باشد، تئاتر تبریز وایران در دنیا حرفهای زیادی برای زدن خواهد داشت.
متاسفانه صداو سیمای ما هیچ کمکی حتی در حد یک ریز نویس چند دقیقهای به تئاتر نمیکند، حرمتی که آنها برای هنرمند قائل هستند، در کشور ما دریغ میشود. آروز میکنم در تبریز هم چنین اتفاقاتی بیوفتد، برای اولین بار یک هنرمند تبریزی و یاایرانی دعوت شده، نه با واسطه خود ما بلکه خودشان دعوت کردهاند، ولی تئاتر تبریز و انجمن هنرهای نمایشی و تئاتریهای تبریز بهاینامر بی توجهند، چه برسد به رسانهها، متاسفانه به داشتههای خود هیچ ارزشی قائل نیسیتیم.
*این همکاریها یعنیایفای نقش هنرمندان تبریزی در جمهوری آذربایجان و اجرای تئاتر در باکو و یا حضور هنرمندان کشور آذربایجان در تبریز را در انتقال فرهنگ دو ملت چطور میبینید واین همکاریهای را در راستای اعتلای تئاتر تبریز چقدر موثر میدانید؟
در مورد تعامل فرهنگی بینایران و باکو قدم خوبی است که در صورت مهیا شدن فرصت و بستری مناسب برای رفت وامد هنرمندان دو کشور ضمن آشنا شدن با فرهنگ و پتانسیلهای همدیگر و مقایسه تفاوتها مسلما قدر شهر خود و همینامکانات کم را بیشتر خواهند دانست زیرا چون دراین کشورها علیرغم آزادی عمل وامکانات بالا برخی محدودیتهای جزئی دارند که در موارد فنی و اجرایی تئاتر گاهی آزادی عمل ما بیشتر از آنهاست. فضای کار در جمهوری آذربایجان مافیایی است، دیوارهایی بلند و ضخیم برای ورود به فضای تئاتر آذربایجان بخصوص باکو وجود دارد.
اما ما وارداین مسیر شدیم با اجرای یک نمایش در جشنواره استانی سال قبل و حضور در نمایش بختور، میتوانیم زمینه را مهیا کنیم تا برای همکاران و دیگر هنرمنداناین شهر بستر حضور فراهم شود.
هنر درد مشترک است و در تمام دینا یکصدا پیش میرود، گاهی مشکلات اقتصادی و محدودیتهای اجرایی هنرمندان تئاتر باکو در مواردی از ما بیشتر هم هست.
* وضعیت استقبال از هنرمندان تبریز در باکو چگونه است؟ به خصوص درایام نوروز که ۴ نفر از هنرمندان ما در باکوایفای نقش کردند.ایا نسبت به تئاتر تبریز شناختی وجود دارد؟
هنرمندان بزرگ ما مثل عباس کیارستمی، مجید مجیدی، اصغر فرهادی دراین کشور به خوبی شناخته شدهاند ولی همانطور که ما هنرمندان آنها را نمیشناسیم، از هنرمندان تئاتر ما هم شناخت چندانی وجود ندارد.
البته برخی کارگردانهای صاحب فکر و بازیگران اهل مطالعهای که پیگیر کارهای تئاتر سراسر دنیا هستند شناخت مختصری از هنرمندانایرانی دارند ولی در مورد اهالی تئاتر بخصوص بین مردم عادی شناخت کافی وجود ندارد.
* و سخن آخر:
معتقدم باید قدر تئاتر تبریز را بدانیم تنهاایرادی که ما داریم حواشی و یکپارچه و یکدل نبودن هنرمندان تئاتر تبریز است که باعث میشود مسئولان نیز ازاین فرصت استفاده کرده و تئاتر و هنرمندان را به حال خود واگذارند تا باهم درگیر و مشغول باشیم.هیاهوی بسیار داریم برای هیچ،اینهمه دعوا بر سر میز و ریاستی که هیچ اختیاری از خود ندارد و هیچ قدمینمیتواند بردارد رقم زننده رخدادی موثر نیست. باید دست به دست هم دهیم تا بتوانیم مسئولان را هم پای کار بکشیم، تا زمانی که با خود درگیریم و اختلافها را کنار نگذاشتیم پیشرفت نخواهیم کرد، دیگران به جای حرف زدن کار میکنند و ما وقتمان را برای حرف زدن و اختلاف تلف میکنیم.
اینکه در شهر ما هنرمندان و بازیگرانی بودند که اکنون حتی نامشان برای تئاتر تبریز غریبه است بازیگری همچون خانم ساناز نظری که دیگر تکرار نمیشود، آقای منافی که زمانی آقای بازیگر ما بود و اکنون کسی حتی بهایشان زنگ نمیزند و احوالی نمیپرسد، شاید اگر مسئولان کمیبیشتر بها میدادندامروز حسرت چنین بازیگرانی را نمیکشیدیم.
ای کاش یادمان بماند همراه و همدل باشیم تااین خانواده از هم نپاشد. بنده هستم در لابه لایاین همه هیاهوی بسیار برای هیچ میمانم حتی به فکر پایتخت هم نیستم و دوست دارم فقط برای زادگاه خود خدمت کنم و هنرم را ارائه دهم.
منبع: http://nasrnews.ir