درآمدی بر لهجهشناسی زبان ترکی آذربایجانی – فصل سوم: روشهای بررسی لهجههای ترکی آذربایجانی
دوقتور فیروز رفاهی
برای دستهبندی دقیق لهجههای زبان ترکی آذربایجانی در ایران ابتدا باید لهجههای عمده مورد پژوهش قرار گیرند. لهجههای مناطق بزرگ و عمده مانند تبریز، اردبیل، مراغه، اورمیه، زنجان، خوی در وحله نخست بدلیل قدمت و مرکزیت آنها در ادوار گذشته بررسی شوند. سپس لهجه شهرهای کوچکتر مانند مرند، شبستر، سلماس، ساوجبلاق، سنقر، میانه، میاندواب و سایر با توجه به لهجههای شهرهای بزرگتر مورد تحلیل قرار گیرند. تیمهای اعزامی باید گروههای منفرد لهجهای را در مناطق مختلف شناسایی و بطور مجزا پژوهش نمایند. در نهایت با توجه به این دستاوردها امکان دسته بندی علمی لهجههای ترکی آذربایجانی میسر میگردد.
در صفحات گذشته در مورد دستهبندی لهجههای ترکی آذربایجانی در جمهوری آذربایجان مطالبی اظهار شد. مستندات ما نشان میدهد که دسته بندی مزبور را نمیتوان عینا به لهجههای موجود در ایران تطبیق داد. اگرچه استفاده از تجربیات علمی و دستاوردهای آنها منبعی بینظیر برای فعالیتهای دیالکتولوژیک بحساب میآید. یکی از منابع بی بدلیل برای پژوهش لهجه ترکی آذربایجانی کتابچه راهنمای گردآوری مواد و متون لهجه میباشد که در سال ۱۹۵۶ توسط آکادمی علوم جمهوری آذربایجان تدوین شده است. ما در پایان این کتاب برای راهنمایی علاقمندان متن کامل این راهنما را منتشر خواهیم کرد. یکی دیگر از منابع غنی مورد نیاز ”راهنمای گردآوری مواد لهجه ها برای تدوین اطلس لهجهشناسی “ است که متن کامل آنرا در پایان به خوانندگان ارائه خواهیم داد.
برای گردآوری نمونه لهجهها و تحلیل آنها باید از یک نظام واحد استفاده کرد. این نظام واحد همانا زبان معیار میباشد. کلیه ویژگیهای آوایی، صرفی، نحوی و لغوی لهجهها باید در مقایسه با زبان معیار مورد بررسی قرار گیرند. عدول از این نظام ما را از هدف دور کرده و با انبوهی از اطلاعات پیچیده سردر گم خواهد کرد.
دلیل اصرار ما بر وقوف کامل به زبان معیار و استفاده از آن در بررسی لهجه شناسی زبان ترکی آذربایجانی در این است که، تمایز عمده میان گویشهای مختلف زبان ترکی تبلور خود را در حالات مختلف معیار زبانها و لهجههای ترکی نشان میدهد. یک ویژگی در یکی از زبانهای معیار میتواند در زبان معیار دیگری موجود نبوده و صرفا در لهجههای آن وجود داشته باشد. برای نمونه در بحث آواشناسی زبانهای ترکی مبحثی تحت عنوان آسیمیلاسیون (همگونی) وجود دارد. یعنی اینکه صدایی به صدای بعد از خود و یا قبل از خود تاثیر کرده آنرا به صورت خود تبدیل میکند. مثلا در ترکی آذربایجانی همگونی دل به دد (dl>dd) یک پدیده آواشناسی است مانند : دادلی که میشود داددی dadlı>daddı، ساوادلی میشود ساواددیsavadlı>savaddı ، یا در لهجه ترکی آذربایجانی همگونی نل به ن ن nl> nn وجود دارد. حالا این را مقایسه کنیم با حالت جمع در گویش قزاقی که در آن علامت جمع دارdar است و یا در گویش تاتاری علامت جمع نار nar است. هرگاه واژه ای به حرف د در قزاقی و یا ن در تاتاری ختم شود و بخواهیم آنها را جمع کنیم حالت همگونی زبان ترکی آذربایجانی پیش میآید. تفاوت میان زبانها و گویشها و لهجه ها در خانواده زبانهای ترکی شباهتهای بسیار نزدیکی دارد که میتواند باعث سردرگمی گردد.
با توجه به مطلب فوق تنها راه گردآوری و بررسی لهجههای زبان ترکی آذربایجانی مقایسه آن با زبان معیار ترکی آذربایجانی و یا به تعبیر دیگر زبان ادبی است.
یکی دیگر از روشهای عملی برای پژوهش در مورد لهجههای ترکی آذربایجانی انتخاب واژه های کلیدی میباشد. بدین ترتیب که با انتخاب یکسری واژه توسط متخصص زبانشناس معادل آنها را در مناطق مختلف گردآوری کرده ، بدین ترتیب حیطه جغرافیایی یک لهجه را مشخص مینماییم. برای مثال واژه پشه در مناطق مختلف به شکل متفاوت بکار میرود در تبریز پشه را میغ-میغ، در اردبیل هـﯚنی و در جاهای دیگر آغجاقانات و همینطور هویج در تبریز کؤک، در خلخال هاووچ ، در خوی کئشیر و در مرند یئرکؤکی گفته میشود. بدین ترتیب با تنظیم واژههای کلیدی میتوان جغرافیای یک لهجه را تعیین کرد.
یک پاسخ
با سلام و تشکر از زحمات و توجهات استاد محترم جناب رفاهی به عرض یرسد : در جنوبغرب دریاچه اورمیه و در فاصله صد کیلومتری از اورمیه به مهاباد، محال سولدوز به مر کزیت شهرستان نقده که محل سکونت ایل قاراپاپاق میباشد، به جهت اینکه در محاصره جغرافیائی و فرهنگی همسایگان کرد زبا ن قرار گرفته، اصالت زبانی خود را تا به امروز حفظ کرده. میتواند سوژه مهمی برای تحقیقات لهجه شناسی باشد، لطفا اسمی از سولدوز و ایل محتشم قاراپاپاق نیز آورده شود. متشکرم