بررسی اجتماعی سیل گلستان؛ با نگاهی به نتایج یک تحقیق میدانی
ائلدار موغانلی
۱- پیشگفتار
جریانهای سیلابی تکرار شونده، ازعوامل عمده آسیبپذیری جوامع محلی و خسارت به تولیدکنندگان محصولات روستایی و زیرساختهای کانونهای زیستی هستند. این پدیده ساکنین کانونهای زیستی را به سوی فقر و بیچارگی سوق میدهد؛ روند طبیعی زندگی را قطع میکند و علاوه بر مرگ و میر، موجب مشقت و بیماری انسانهای تحت تاثیر حادثه نیز میشود. این رویداد بویژه به موازات مداخلات نابخردانه انسانی در طبیعت، در کنار تشدید مخاطرات محیطی و محیط زیستی موجب نابودی ثروتهای مادی و معنوی جوامع انسانی نیز میشود. قرار گرفتن شهرها و روستاها در مناطق کوهپایهای، از میان رفتن پوشش گیاهی، رعایت نشدن حریم امنیتی رودخانههایی که غالباً از میان و یا کناره شهرها میگذرند، ساخت و سازهای بیرویه در بستر رودخانهها، جنگلزدایی عامدانه صاحبان زر و زور برای ویلاسازیها، مقاوم نبودن بندهای احداث شده در بالادست و دیگر مداخلات انسانی، از دلایل اصلی وقوع جریانهای سیلابی در بیشتر نقاط کشور هستند.
استان گلستان یکی از استانهای مستعد وقوع جریانهای سیلابی در کشور هست که حوادث ناشی از جاری شدن سیل در سه دهه اخیر در آن، در جهان کم نظیر بوده و بالاترین مقام! حادثهخیزی را در کشور داشته است. سیلاب بزرگ اردیبهشت سال ۱۳۷۱، سیلاب ویرانگر مرداد سال ۱۳۸۰ با دبی پیک ۱۶۵۰ مترمکعب در ثانیه و حدود ۴۰۰ نفرکشته و تکرار آن در سال بعد و بویژه اواخر تیرماه سال ۱۳۸۴ بارزترین نمونه جریانهای سیلابی خطرناک و مخرب در این منطقه هستند. در هر چهار سیلاب خطرناک یادشده هر چند علت اصلی وقوع آنها بارشهایی با مقدار و شدت بالا و با زمان بارش کوتاه مدت بوده و هر چهار مورد از نوع سیلابهای تند و سریع با دبی لحظهای بالا بودهاند، ولی تشدید ویرانی و تخریبات آنها بر زمینه مداخلات انسانی در فضای جغرافیایی منطقه اتفاق افتاده است. این سیلابها ابتدا تأثیر اولیه خود را بر منابع طبیعی منطقه گذاشته و سپس این اثرات باعث به وجود آمدن موانع و مشکلاتی در فعالیتهای انسانی نیز شده است. شسته شدن خاک، از بین رفتن دیواره رودخانهها، آسیب دیدن پوشش گیاهی، محدود شدن زمینهای کشاورزی، سست شدن خاک، تغییر مسیر رودخانهها، جابجایی جادها و راههای ارتباطی و دیگر اثرات سیلابها حتی منجر به تغییر چشمانداز سازمان فضایی استان نیز شده است. همین وضعیت ایجاب میکند که شناخت مناطق سیلگیر، مکانیابی بهینه طرحهای توسعه، ممانعت از مداخلات انسانی بالادست، اجرای طرحهای پیشگیری از سیل، انجام عملیات آبخیزداری در بالادست و دیگر برنامهها و اقدامات محدودکننده خطر جریانهای سیلابی و واریزههای آن، بیش از پیش در برنامهریزی آمایش فضای استان مورد توجه قرار گیرد تا امکان بررسی راههای مقابله با جریانهای سیلابی را با توجه به شرایط طبیعی و تنوع اکولوژیکی منطقه ممکن سازد.
۲- طرح موضوع
این نوشته چکیده بخشی از یافتههای یک پیمایش اجتماعی در محدوده استان گلستان و در حوزه آبریز رودخانه «مادرسو» در شرق این استان است که بنا به سفارش «آژانس همکاریهای بینالمللی دولت ژاپن» (جایکا) توسط نگارنده و همکاران وی در «موسسه توسعه پایدار و محیط زیست» با هدف «بررسی و برنامهریزی به منظور کنترل جریان سیل و ایجاد امنیت سکونتی، معیشتی و زندگی در روستاهای محدوده» در اواسط دهه هشتاد صورت گرفته است. نظر به اهمیت موضوع سیل و خطرات آن از یک سو و ضرورت برنامهریزی مبتنی بر مشارکت مستقیم جوامع محلی و گروههای در معرض خطر در این بخش از کشورمان برای غلبه بر تداوم مشکل، و به بهانه وقوع سیل ویرانگر اخیر در استان گلستان و شرق استان مازندران مجددا بازنویسی و منتشر میشود.
محدوده این پیمایش در شرق استان گلستان و در روستاهایی بوده که بیشترین خسارات سیل را به تناوب در همان سالها و متاسفانه در سالهای اخیر هم پذیرا شدهاند. برای انجام پیمایش، تعداد ۳۲ روستا از روستاهای سیلگیر و در معرض جریانهای سیلابی منطقه، و جهت تعیین «کم و کیف آگاهی اجتماعی جوامع محلی در معرض آسیب سیل» تعداد ۲۰۰ نفر از سرپرستان خانوارهای ساکن در روستاهای شدیدا آسیبپذیر به عنوان جامعه نمونه تعیین گردیده و مورد مطالعه قرار گرفته است. آنچه که در نوشته حاضر تقدیم خوانندگان میشود چکیده بخش مربوط به «آگاهی اجتماعی» این تحقیق جهت بهرهبرداری برنامهریزان امر با توجه به وقوع سیلابهای روزهای آغازین سال ۹۸ و تبعات انسانی، اقتصادی و اجتماعی آن میباشد.
۳- یافتههای تحقیق در خصوص «آگاهی اجتماعی» سیلزدگان در مورد سیل
۳-۱- علل اصلی وقوع سیل و خطرات آن
از دیدگاه روستائیان پدیده سیل ارتباط مستقیم با وضعیت آب و هوایی منطقه دارد. ۷۰ درصد خانوارها این وضعیت را «خطرناک» و «خیلی خطرناک» میدانند. ضمن اینکه ۱۸٫۵ درصد از پاسخگویان معتقدند که وضعیت آب و هوایی محدوده مورد مطالعه «خطرناک» نیست و ۹ درصد نیز اظهار داشتهاند که وضعیت آب و هوایی منطقه باعث ویرانی میگردد. این عده همچنین معتقدند که وضعیت آب و هوایی منطقه در پیدایش بلایایی همچون واریزه، زلزله و رانش زمین نیز موثر است. پاسخگویان با نسبت ۵۴ درصد علت اصلی جاری شدن سیل را بارش باران و در مراتب بعدی، عواملی همچون طغیان رودخانه، شکستن سد و از بین رفتن پوشش گیاهی در بالادستها ارزیابی کردهاند. این امر بدین معناست که نقش عامل آب و هوایی در بروز سیل در این قسمت از کشور بسیار تعیین کننده است، هرچند عوامل دیگر نیز به نوعی با مقوله اقلیم و آب و هوا مرتبط هستند. بویژه آنکه خود عامل بارش باعث طغیان رودخانهها و شکستن سد است و تنها عامل انسانی تخریب، از بین رفتن پوشش گیاهی در بالادستها میباشد.
نوع نگرش به خطر از دیدگاه روستائیان آسیب پذیر و سایر روستاهایی که در معرض خطر قرار دارند، تا حدودی متفاوت است. بدین معنا که سیل به عنوان یک بلای طبیعی در «روستاهای شدید آسیبپذیر» با «سایر روستاها»ی نمونه متفاوت میباشد و حتی این تفاوت در درک و تلقی اهالی این روستاها از سیل و خطرات آن نیز قابل مشاهده است. تفاوت در نوع نگرش به خطر سیل در میان «روستاهای شدید آسیبپذیر» ارتباط مستقیمی با شدت آسیبدیدگی روستاهای مزبور دارد. هر روستایی که صدمه و خسارات بیشتری را متحمل گردیده، به همان نسبت نیز آن را «خطرناک» ارزیابی میکند.
در مصاحبههایی که با مدیریت روستا (شوراهای اسلامی و دهیارها) در جریان تحقیق صورت گرفت اعضای این نهادهای مدیریتی از آنجا که همچون سایر ساکنین روستا در موقعیت مشابه خطر قرار میگیرند، پدیده سیل و واریزههای آن را «بسیار خطرناک» ارزیابی میکنند؛ از طرف دیگر چون در جایگاه مدیریت روستا قرار دارند و در یک ارتباط متقابل با نهاد و سازمانهای دولتی از یک طرف و اهالی روستاها از طرف دیگر واقع شدهاند، به نسبت سایرین از دانش و اطلاعات عمومی ویژهای نیز در مورد سیل برخوردار هستند. این جایگاه به روسا و اعضای شوراها و دهیارها این امکان را میدهد که با تامل و دوراندیشی بیشتری نسبت به علل و عوامل پیدایش خطر و راههای خروج از بحران ناشی از آن بیاندیشند. با این حال، این عده دولت را در جایگاه و متولی اصلی بازسازی خسارات میبینند و نقش اهالی و مردم سایر مناطق و کمکهای بیرونی را در مراتب بعدی قرار میدهند.
۳-۲- پیشآگاهی و سیستمهای اطلاعرسانی و مدیریتی حادثه
نتایج تحقیق نشان داد که سیستم اطلاع رسانی روستاهای محدوده تابعی از مناسبات و الگوهای رفتار اجتماعی ساکنین آنهاست. این سیستم بیشتر از طریق چهره به چهره و در چارچوب مناسبات اجتماعی، خویشاوندی و معیشتی اهالی صورت میگیرد. این سیستم در زمان حادثه به اشکال مختلف بوده است. حدود ۳۹ درصد پاسخگویان اظهار داشتهاند که از طریق رادیو و تلویزیون اخبار مربوط به سیل را دریافت کردهاند. ضمن اینکه ۱۵٫۴ درصد از طریق همسایگان و ۱۳٫۲ درصد از طریق شورای روستا موفق یه دریافت اخبار سیل شدهاند و ۱۱٫۴ درصد پاسخگویان نیز گفتهاند که هیچ منبع اطلاعرسانی برای دریافت اخبار مربوط به سیل و تبعات آن نداشتهاند. مصاحبه با اهالی و نتیجه برگزاری کارگاههای ارزیابی مشارکتی در روستاهای نمونه طرح نیز نشان داد که مکان ثابتی که صرفا جهت اطلاع رسانی در مواقع عادی و یا بحرانی و در ارتباط با بلایای طبیعی از جمله سیل باشد، در هیچ کدام از روستاهای منطقه موجود نیست و مهمترین منبع اطلاعرسانی سیستم بلندگوی مسجد بوده که حدود ۴۲٫۳ درصد را به خود اختصاص داده است. در مراتب بعدی همسایگان، فرد به فرد، شورای اسلامی و اعضای بسیج قرار دارند.
با این حال، «زمان هوشیاری» اهالی برای مقابله با حادثه تا حدودی متفاوت است. ۳۶٫۵ درصد پاسخگویان معتقد هستند که در مواقع بارندگی ممتد باید مراقب و هوشیار بود و خود را آماده مقابله با سیل کرد. ۲۱٫۴ درصد پاسخگویان زمان پر شدن رودخانهها را برای مراقبت و هوشیاری لازم میدانند و تغییرات ناگهانی هوا با ۱۹ درصد، قطع شدن و از بین رفتن پوشش گیاهی با ۱۲٫۱ درصد و زمین لرزه با ۱۰٫۵ درصد، از نظر زمان مراقبت و هوشیاری در رتبههای بعدی قرار دارند.
نتایج تحقیق و انجام مصاحبه حضوری با سیلزدگان همچنین نشان داد که هم قبل از حادثه و هم در حین وقوع آن هیچگونه مدیریتی بر حادثه اعمال نشده است. در واقع، درجریان خود بهخودی روند حادثه و متناسب با شرایط پیش آمده، خود اهالی هدایت اقدامات برای جلوگیری از سیل و یا نجات از محاصره آن را انجام دادهاند. طبق اظهار اکثریت مصاحبه شوندگان، هر چند به لحاظ بارشهای صورت گرفته، اهالی انتظار سیل را میکشیدهاند، ولی نتوانستهاند با فاجعه به این بزرگی مقابله بکنند. تمام اقدامات مدیریتی صورت گرفته از طرف ارگانهای دولتی و یا نهادهای مدیریتی محلی نیز به بعد از وقوع حادثه مربوط میگردد که آن نیز از هیچ مکانیزم هدفمند و مدیریتی پیروی نمیکرده و صرفا با هدف کمکرسانی و نجات آسیب دیدگان از حادثه پیش آمده و در واقع در چارچوب بسیج عمومی برای کمک رسانی صورت گرفته است. به همین دلیل است که حتی بعضی از اقدامات صورت گرفته هیچ تناسبی با شرح وظایف ادارات و سازمانهای مرجع نداشته است. نکته قابل توجه دیگری که در جریان مصاحبه با جوامع نمونه طرح بدست آمد، فقدان هرگونه برنامه مشخص برای تشخیص آسیب دیدگان از سایرین بود. به نحوی که برخی از افراد فرصتطلب با استفاده از شرایط پیش آمده تسهیلات بانکی و کمکهای بلاعوض دریافت کردهاند، در حالی که سیل زده واقعی نتوانسته است از این کمکها برخوردار گردد.
۳-۳- همیاری و اقدامات عملی سیلزدگان در موقع حادثه
بررسی مکانیزمهای همیاری سیلزدگان نشان داد که حدود ۵۹ درصد افراد در داخل خانوار خود همیاری متقابل داشتهاند؛ ۲۳ درصد به همسایگان اطلاع دادهاند؛ ۱۰ درصد تصمیم به تخلیه روستا گرفتهاند؛ ۶٫۸ درصد به پشت بامها رفتهاند و بقیه افراد در موقع وقوع سیل منفعل بودهاند. این تفاوت در خصوص رفتار سیلزدگان در مواقع احساس خطر نیز صدق میکند. در مواقع احساس خطر جاری شدن سیل حدود ۴۸ درصد خانوارها به مکانها مرتفع و تپههای بلند و ۱۷٫۴ درصد به خانه دوستان و همسایگان رفتهاند. مسجد روستا ۱۳٫۵ درصد، پشت بام خانهها ۹ درصد، فضاهای باز ۴٫۵ درصد و ادارات موجود در روستا ۳٫۵ درصد سیلزدگان را پذیرا شدهاند.
نحوه تعامل افراد محلی با مسافران درگیر خطر سیل مثبت و جانبدارانه بوده است. از نظر ۸۳٫۵ درصد پاسخگویان، در زمان وقوع سیل مسافران زیادی در روستاها و یا اطراف آنها بوده است. ۱۵٫۵ درصد پاسخگویان نیز از این موضوع اظهار بیاطلاعی کردهاند؛ ضمن اینکه ۲۳٫۷ درصد خانوارها به مسافران محاصره شده کمک کردهاند تا از محل حادثه دور شوند و ۱۰ درصد پاسخگویان اظهار داشتهاند که خبر وقوع سیل را به مسافران دادهاند. از کل خانوارهای پاسخگو ۲۱٫۲ درصد هیچ کاری را برای مسافران درگیر خطر سیل انجام ندادهاند.
بدین ترتیب ملاحظه میشود که سیل زدگان مکانهای مرتفع و تپههای اطراف روستا را امنترین مکان نجات از خطر سیل ارزیابی کردهاند و با توجه به فقدان آموزشهای لازم برای مواقع بحرانی وقوع سیل، واکنش آنها خودبخودی و متناسب با شرایط پیش آمده و بعضا ابتکاری بوده است. رفتن به بلندیها، تپهها و حتی پشت بام خانههای مستحکم، بالاترین نسبت رفتار مردم برای نجات خود بوده است.
۳-۴- مشارکت سیلزدگان در مدیریت قبل و بعد حادثه
جاری شدن سیل تمام ابعاد زندگی و معیشتی ساکنین مناطق سیلگیر را تحت تاثیر قرار میدهد. این تاثیر هم در زمان وقوع حادثه و هم بعد از آن و بخشی از مشکلات نیز تا سالها ادامه مییابد. تخریب راهها و دسترسیهای شهری و روستایی، از بین رفتن زمینهای کشاورزی حاصلخیز، تخریب آببندها، کانالها و انهار سنتی آبرسانی، از بین رفتن محصولات کشاورزی، شیوع بیماریهای واگیردار، مرگ و میر انسانها، مفقودی، نابودی دام و طیور، تخریب زیرساختها و تاسیسات و دهها مشکل اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و معیشتی دیگر از جمله مشکلاتی هستند که در زمان وقوع حادثه بروز میکنند. بخش عمدهای از فعالیتهای مربوط به حل این مشکلات بر دوش خود خانوارهای سیلزده و آسیب دیده گذاشته میشود که باید با همدلی و اقدام جمعی به سرانجام برسد. در این خصوص، شوراهای اسلامی و دهیاریها تا حدودی متفاوت میاندیشند. سیستم مدیریتی مورد نظر شوراهای اسلامی و دهیاریها تحت تاثیر مستقیم نظام مدیریت دولتی قرار دارد و حل مشکلات ناشی از جاری شدن سیل میبایست در چارچوب نظام مدیریت بلایای طبیعی در سطح ملی صورت پذیرد. چنین گرایشی به نقش و جایگاه مردم در مدیریت حادثه باور کامل ندارد و امیدوار به حل مسئله از طریق سازمانهای دولتی و نهادهایی همچون بخشداری، فرمانداری، استانداری و ستاد کل حوادث غیر مترقبه میباشد.
محدوده مطالعاتی به لحاظ ساختار اجتماعی و فرهنگی خود زمینه مساعدی برای تحقق امر اقدام جمعی و مشارکتپذیری گروهی دارد؛ هرچند این زمینهها در اثر تغییر و تحولات اقتصادی و اجتماعی دهههای اخیر و تغییر نگرش مردم از یک سو و تاثیرپذیری از الگوهای رفتار شهری که به نوعی فردگرایی را در بطن خود دارد، دچار دگرگونیهای اساسی شده است، با این حال از کل خانوارهای پاسخگو حدود ۵۵ درصد در اقدامات و یا فعالیتهای مدیریتی مربوط به سیل و فعالیتهای بعد از آن شرکت کردهاند. عمدهترین فعالیتهایی که روستائیان در آنها مشارکت داشتهاند، «ساخت مسجد»، «توزیع کمکهای مردمی» و «برنامهریزی ساخت و ساز» بوده است. حدود ۷۰ درصد خانوارها کماکان علاقه به مشارکت در امر مدیریت حادثه را دارند که از این تعداد ۳۲٫۵ درصد «بسیار علاقمند» و ۳۲٫۵ درصد نیز «علاقمند» هستند؛ تنها ۱٫۵ درصد سرپرستان خانوارهای سیلزده علاقهای به شرکت در فعالیتهای جمعی مرتبط با مدیریت حادثه ندارند. بیشترین علاقمندی پاسخگویان نیز «عضو شدن در گروههای امداد» و «گذراندن دورههای ویژه مدیریت بلایای طبیعی» اظهار شده است.
مطالعات همچنین نشان میدهد که سطح تمایل مردم به مشارکت در مدیریت حادثه در بعد از وقوع سیل بسیار قوی شده است. ملموس شدن تبعات و فجایع سیل برای ساکنین روستاها و تجربه مدیریت خودجوش در دو سیل سالهای ۸۰ و ۸۱، مردم را به دخالت در امر برنامهریزی و مدیریت بلایای طبیعی و مخصوصا سیل ترغیب نموده است. بررسی اقدامات بعد از سیل مردم در کلیه روستاهای محدوده مورد مطالعه حاکی از تقویت این تمایل و حس مردم به شرکت در مدیریت حادثه است. به نحوی که حجم مشارکت مردم در اقدامات بعد از وقوع سیل، متنوع و در ارتباط مستقیم با بلای طبیعی می باشد. در حالی که در قبل ار سیل، عمدتا در امور خیریه مثل ساخت مسجد و یا توزیع کمکهای مردمی به خانوارهای فقیر خلاصه میشده است.
۳-۵- پیشنهادهای سیلزدگان برای مقابله با خطرات سیل
پیمایش اجتماعی روستاهای مورد مطالعه در مورد راههای ضروری مقابله با خطرات سیل، موضوعات مختلفی را نمایان میسازد. تقریبا در کلیه روستاهای شدیدا آسیب دیده محدوده مورد مطالعه، موارد مطرح شده مشابه هم و بیشترین گزینههای پیشنهادی برای غلبه بر مشکل جریانهای سیلابی و تخریبات و تبعات اقتصادی و اجتماعی آن، به شرح فهرست زیر بوده است:
– کاشت درخت و افزایش سطح پوشش گیاهی موجود اطراف روستاها؛
– جلوگیری از تخریب و قطع درختان جنگلی و حفاظت از پهنههای مرتعی؛
– انتقال روستاهای در معرض سیل به نقاط امن و اسکان مجدد اهالی در اراضی مناسب؛
– ایجاد سیستمهای هشدار دهنده و آموزش همگانی در مورد سیل و واریزههای آن؛
– اصلاح و تدوین قوانین کاربری اراضی مناسب و جلوگیری از تغییر کاربری اراضی جنگلی؛
– احداث دیوارهای حفاظتی بتونی دور روستا و ساخت اماکن امن عمومی برای مواقع خطر؛
– احداث پلهای بتونی مستحکم بر روی رودخانهها و احیا و مرمت پلهای تخریب شده؛
– لایروبی رودخانهها، ساحلبندی آنها و دیوارچینی جاهایی که امکان ریزش سنگ وجود دارد؛
– به کارگیری تجربیات و آموختههای قبلی در خصوص تخلیه و انتقال آسیبدیدگان به محلهای امن؛
– راهاندازی گروههای امدادی داوطلب و حرفهای؛
این پیشنهادها از سوی سرپرستانی ارائه شده که در زمان انجام تحقیق جزو خانوارهای شدیدا آسیب دیده ناشی از سیل ویرانگر روزهای آخر تیرماه سال ۸۴ بودهاند. نوع نگاه پیشنهاد دهندگان بیشتر جلوگیری از تخریب و یا احیانا کاهش خطرات ناشی از سیلابهای ویرانگر میباشد و انتظاری است که جوامع محلی از دستگاهها و ارگانهای ذیربط دولتی دارند. با این حال، ۴۶ درصد روستائیان پاسخگو معتقد هستند که اگر در مورد ساخت تاسیسات و سازههایی به مسئولین پیشنهاداتی بدهند، مسئولین کاری را انجام نخواهند داد. ۲۵٫۵ درصد معتقدند که مسئولین کارهایی را انجام خواهند داد، ولی زمان آن طولانی خواهد بود. تنها ۱۵٫۵ درصد پاسخگویان اظهار داشتهاند که برای مقابله با سیل بعدی نباید منتظر مسئولین باشند و باید خود اقدامات لازم را انجام دهند. ۱۰٫۵ درصد نیز معتقدند که مسئولین کارهایی را شروع کردهاند و بقیه پاسخگویان نیز به سوال مربوط جواب ندادهاند.
- سخن آخر
استان گلستان از کانونهای سیلخیز کشور است که سیلابهای ویرانگر آن خسارات جانی و مالی زیادی را به دفعات از خود برجای گذاشته است. این منطقه در کنار تنوع اکولوژیکی خود، یکی از پهنههای گردشگری بویژه از نظر اکوتوریسم و بومگردی در سطح کشور نیز محسوب میشود و هر ساله هزاران تن به تفرجگاههای طبیعی و عرصههای بومگردی آن مراجعه میکنند. همین وضعیت، آن را از نظر مدیریت بحرانهای ناشی از جاری شدن سیلابهای ویرانگر در زمره مناطقی از کشور قرار میدهد که میبایست به طور ویژه مورد توجه باشد.
امروز دیگر سیلابها بعنوان یکی از حوادث طبیعی سرنوشت گریزناپذیر بشر نیست و امکان کنترل و مدیریت آن با هدف کاهش خسارات و بازگرداندن وضعیت به قبل از وقوع حادثه وجود دارد. اعمال تمهیدانی از جمله: پیشبینیهای بلند مدت وضعیت آب و هوایی، استفاده از سیستمهای ماهوارهای، اطلاع رسانی بموقع، افزایش آگاهی عمومی، شناسایی نقاط آسیبپذیر، اعمال جدی قوانین ساخت و ساز، جلوگیری از دخل و تصرف در بستر و حریم رودخانهها، جلوگیری از تغییر کاربری اراضی جنگلی، صیانت از پوشش گیاهی عرصههای آسیبپذیر، اجرای طرحهای آبخیزداری، ارزیابی درست از ظرفیت اجتماعات محلی در رویارویی با این مشکل و سازماندهی مردم جهت مشارکت در مقابله با خطرات سیلاب، اقداماتی هستند که بر اساس تجارب و درسآموختههای موجود در خیلی از کشورهای جهان، قابل مدیریت و کنترل بودن سیلابها را نشان میدهند؛ اما آنچه که به عنوان یکی از پارامترهای مهم و مؤثر در مدیریت و کنترل حوادث طبیعی از جمله سیلاب و پایدارسازی مکانی مناطق آسیبپذیر مطرح است، موضوع «سهیم کردن جوامع محلی در فرایند مدیریت بحران» میباشد. این موضوع بویژه آنگاه اهمیت دوچندان پیدا میکند که دریابیم در سیلهای سه دهه اخیر منطقه گلستان و اکثر مناطق در معرض سیلابهای ویرانگر کشور، این خود جوامع محلی بودهاند که در روزهای آغازین و حتی قبل از وقوع حادثه زمام امور مربوط به کنترل و مدیریت بحران را در دست گرفته و در حد دانش و آگاهی اجتماعی خود از مدیریت حوادث طبیعی آن را تا ورود دستگاههای ذیربط دولتی به منطقه تحتتاثیر حادثه و اعمال سیاستهای مدیریت بحران کشوری مدیریت و کنترل کردهاند. این مسئله در جریان سیل روزهای اول فروردین سال جدید در آققلا، گنبد، گمیشان و دیگر شهرها و روستاهای درگیر سیل استان گلستان نیز قابل مشاهده بود و خود جوامع محلی و سازمانهای اجتماعی و مردمی سریعتر و قبل از آن که نیروهای کمکی بیرونی و حتی استانی برسند زمام امور را به دست گرفتند.
برای تحقق موضوع مشارکت اجتماعات محلی در فرایند مدیریت و کنترل بحران، سازماندهی مردمی و ایجاد، تقویت و تجهیز سازمانهای محلی به برنامه و آموزش، و توانمندسازی آنها لازم و ضروریست. رویکرد برنامهریزی مقابله با بحران در سطح اجتماعات محلی که در ابتدای وقوع حادثه در محل حضور دارند و نسبت به موقعیت مکانی اطلاعات بیشتری دارند گام مهمی است که امروزه مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته است. این رویکرد فرایند مدیریت و کنترل بحران را از منبع اولیه تا انتها مورد تاکید قرار میدهد. این فرایند اقدامات مربوط به قبل از وقوع حادثه (اقدامات پیشگیری و آمادهسازی)، حین وقوع حادثه (کمکرسانی و پاسخگویی فوری) و پس از وقوع حادثه (سازماندهی، بازسازی، بهبود وضعیت اقتصادی و کوشش برای ارزیابی خسارات و اقدامات پیشگیری) را شامل میشود.
منبع: فصلنامه بینالمللی ترکی- فارسی آذری – شماره ۳۹ – زمستان ۱۳۹۷