گروه موسیقی «دالغا» به سرپرستی چنگیز مهدیپور سال گذشته اجرائی در تالار وزارت کشور داشت که شبی بهیادماندنی را برای علاقهمندان به موسیقی آذری رقم زد. در آن اجرا گروه «دالغا» سه خواننده داشت که هر کدام به فراخور تواناییهایی که در اجرا داشتند، قطعههایی را خواندند. شاید مهمترین ویژگی کنسرت گروه «دالغا» تنوع قطعههایی بود که اجرا کردند. امسال گروه موسیقی «دالغا» با خوانندهای به تهران میآید که نهتنها برای علاقهمندان به موسیقی آذری قابل احترام است، بلکه بسیاری از علاقهمندان به موسیقی ایرانی هم صدای او را دوست دارند. ودود مؤذن خوانندهای است که هم توانایی خواندن در چارچوب موسیقی آذری را دارد و هم ردیفهای موسیقی ایرانی را به خوبی میشناسد. گروه «دالغا» اینبار در ۲۹دی سال جاری در مرکز همایشهای برج میلاد به روی صحنه میرود. برای آشنایی با فعالیتهای گروه «دالغا» آشنایی با موسیقی این گروه پای صحبتهای چنگیز مهدیپور نشستیم.
***
س. آموزش موسیقی فولکلور از گذشته و تقریبا تا همین الان به صورت سینهبهسینه انجام میشود. با اینحال شما تلاشهایی برای نگاشتن موسیقی محلی آذری کردهاید و برای ساز «قوپوز» هم کتاب نوشتهاید. کمی دراینباره برایمان توضیح دهید.
ج. در قدیم هنر آشیقی به صورت سینهبهسینه منتقل میشود. در قدیم اگر کسی میخواست آشیق شود، میرفت و در۱۰تا ۱۵سال فنون و روش آشیقی را میآموخت، اما الان آشیقها فقط از روی صداهایی که میشنوند چیزهایی یاد میگیرند و اجرا میکنند. الان دیگر کسی نمیرود سالها در نزد استادش به یادگیری بپردازد. در گذشته هر کسی نمیتوانست ادعای آشیقبودن داشته باشد، چون همواره در معرض آزمون بودند، اما الان دیگر از این خبرها نیست.
س. شما برای ساز قوپوز کتاب نوشتهاید. نوشتن کتاب برای ساز «قوپوز» چه کمکی به یادگیری و آموزش این ساز و معرفیاش میکند؟
ج. در موسیقی آذربایجان حدود۷۰ یا۸۰ سال است که برای ساز تار کتاب نوشته شده و نتیجه این کار نوازندگانی چون رامیز قلیاف هستند که در حد جهانی ساز مینوازند. من هم برای «قوپوز» کتاب نوشتم و اکنون شاگردانی دارم که هم نوازندگان چیرهدستی هستند و هم اخلاق درست نوازندگی را رعایت میکنند. ما میخواهیم سازمان را به موسیقی جهان معرفی کنیم. همانطورکه غربیها سازشان را به ما شناساندند و اکنون در خانههای ما سازهای غربی بسیار است، ما هم بهتر است که سازهایمان را به جهانیان معرفی کنیم. خوشبختانه حدود سه چهار سال است کتابم را در آذربایجان چاپ کردهاند و از طریق این کتاب هم به تدریس ساز «قوپوز» میپردازند.
س. هر کدام از مناطق مختلف ایران موسیقی خاص خود را دارند که گزیدهای از انواع این موسیقی، ردیف دستگاهی موسیقی ایرانی را تشکیل داده است. در مناطق آذرینشین هم آوازی وجود دارد که در ردیف موسیقی ایرانی با نام «بیات ترک» شناخته میشود. درباره این «بیات ترک» برایمان بگویید.
ج. بیات، ایلی بوده که حدود چهارهزار سال قبل میزیستهاند و ترک بودهاند و شعرهای هشت هجایی از زمان آنها باقی مانده است. ما بحثی داریم به نام «ریتمیک مقام» که ردیفها را به صورت ریتمیک اجرا میکردند، اما وقتی خواننده میخوانده، اجرایش بهصورت آوازی بوده است. الان مثلا وقتی «منصوری» میخوانند، موسیقیاش ریتمیک است اما خواننده آواز میخواند. از نظر من ردیف موسیقی ایران و آذربایجان یک ریشه دارند، چراکه این دو کشور در قدیم یکی بودهاند. ریشه ردیف موسیقی آذری در موسیقی آشیقهاست. بهطورکلی موسیقی شرق بسیار به هم نزدیک است.
س. گروه «دالغا» از چه زمانی فعالیتش را آغاز کرد و نخستین اجرای شما کی و کجا بود؟
ج. از سال ۱۳۶۹ با اجرا در اصفهان کارمان را آغاز کردیم. آن اجرا کاری تلفیقی بود. در آن زمان تعداد اعضای گروه پنج نفر بود. سال۱۳۷۰ هم برای اجرا در جشنواره موسیقی فجر دعوت شدم و در آن دوره از جشنواره بهعنوان نوازنده چیرهدست انتخاب شدم. پس از آن چند سالی با گروه «دالغا» در جشنواره شرکت کردیم و هر بار هم توانستیم گروه برتر جشنواره باشیم. آخرین بار سال ۱۳۷۸ در جشنواره موسیقی نواحی در کرمان شرکت کردیم که در آن دوره گروه ما مورد توجه خاص محمدرضا درویشی قرار گرفت. پس از آن دوره بود که دیگر در بخش رقابتی شرکت نکردیم و چند سالی در بخش جنبی جشنواره حاضر بودیم.
س. گمان میکنید که در کنسرت تهران، مخاطبانتان بیشتر آذریزبانان باشند یا اینکه دیگر اقوام هم به تماشای کنسرتتان میآیند؟
ج. خوشبختانه کنسرتهایی که در گذشته در برج میلاد و تالار وزارت کشور برگزار کردیم، براساس آماری که گرفته شده بود، فارسزبانان تعدادشان بیشتر از آذریزبانان بود. حتی صحبتهایی که مخاطبان غیرآذری در پایان هر کنسرت با من میکردند برایم بسیار جذاب بود.
س. آنچه امسال در کنسرت برج میلاد مینوازید، با آنچه سال گذشته در تالار وزارت کشور اجرا کردید، چه تفاوتی دارد؟
ج. در این کنسرت حدود ۱۰ قطعه اجرا میکنیم؛ قطعههایی از ردیف آوازی، قطعههایی شاد و قطعههایی حماسی از این جملهاند. قطعه «موغانا جیران» در دستگاه ماهور، قطعه «کورعرب ماهنیسی» با آهنگسازی فکرت امیراف، قطعهای در دستگاه شور، قطعهای با نام «اوینا گولوم» و «آی ایشیغیندا» (نور مهتاب)، از جمله قطعههایی است که در این کنسرت اجرا میکنیم.
س. آنچه شما در گروه «دالغا» اجرا میکنید با آنچه موسیقی «آشیقی» نام دارد، چه تفاوتی میکند؟
ج. وقتی حرف از «آشیق» میآید، برخی در ذهنشان همان اجراهای قدیمی موسیقی آشیقی میآید و با کار ما چندان آشنایی ندارند. در حالی که برخی از استادان بزرگ مانند عالیم قاسیماف میگویند ما ریتم را از گروه «دالغا» برداشت میکنیم. متأسفانه همزبانان ما کمتر با اجراهای ما آشنا هستند، چراکه بیشتر اجراهای ما در تهران و در قالب جشنواره موسیقی بوده است.
س. اوضاع موسیقی «آشیق» درحالحاضر چگونه است؟
ج. موسیقی آشیق رنگ خود را از دست داده است. قبل از آشیقها، «اوزان»ها موسیقی آذری را اجرا میکردند. ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال طول کشید تا آشیقها جای اوزانها را گرفتند. جالب اینکه درحالحاضر هیچ آشیقی در حیطه تعریف واقعیاش قرار نمیگیرد. قبلا مردم سواد نداشتند و آشیقها با سازشان برای مردم داستان تعریف میکردند، اما الان مردم باسواد هستند و هر کسی بخواهد داستانی را بداند، میرود و کتابش را میخواند. مردم وقت چندانی ندارند که بنشینند و آشیق در طول یک هفته برایش داستان تعریف کند.
س. نگاه شما در گروه «دالغا» به موسیقی آشیقی چگونه است؟
ج. ما نگاه نویی به موسیقی آشیقی داریم و با حفظ اصالتهایش دست به نوآوری زدهایم. خوشبختانه تأثیر کارهای گروه «دالغا» بر جوانان بهگونهای است که واقعا ما انتظارش را نداشتیم.
س. آیا امروز در میان موسیقی آذری، آشیقها جایگاه اصلی خود را از دست دادهاند؟
ج. میدانم که برخی ممکن است از این حرف من دلخور شوند، اما این یک واقعیت است. آشیق در معنی واقعیاش هشت تعریف دارد که هر آشیق باید بتواند این هشت تعریف را عملی کند؛ ساز میزند، میخواند، داستانسرایی میکند، آهنگسازی میکند، میرقصد، هنرپیشگی میکند و نقش شخصیتهای مختلف داستان را بازی میکند و…. ، حال اینکه دیگر آشیقها دربرگیرنده این تعریفها نیستند. یادم هست که در گذشته آشیق حسین وقتی داستانی را تعریف میکرد، من گمان میکردم تمام شخصیتها را میبینم. کاری که ما آغاز کردهایم مورد توجه مردم قرار گرفته است. آنهایی که با کار ما آشنا هستند، میدانند که کار ما برای حفظ ریشههای موسیقی آذری است و بر روی همان ریشهها کار کردهایم.
س. پیش از این گفته بودید در ترکیب گروه «دالغا» از سازهای تازهای در موسیقی آذری استفاده میکنید. نام این سازها چیست و چگونه وارد گروه «دالغا» شدهاند؟
ج. موسیقی آذری در گذشته یک ساز بوده است و فقط با «قوپوز» اجرا میشده، بعد از مدتها «بالابان» اضافه شده و در ادامه هم ریتم به میان آمده است. اگر داستانهای آذری را خوانده باشید، میبینید که از سازهایی مانند «جوره»، «تاوار» و «آنا» نام برده شده است. ما در اجرای کنسرت سال ۱۳۸۹ در برج میلاد برای نخستینبار از این سه ساز استفاده کردیم.
س. ریتم در گروهتان چه جایگاهی دارد و از چه سازهایی استفاده میکنید؟
ج. ریتم نکته دیگری است که در اجرا بسیار اهمیت دارد. برای اجرای قطعههای حماسی، ریتم «قاوال» اصلا جوابگو نیست. نقاره هم سازی است که فقط برخی از نوازندگان میتوانند کارهای خاصی با این ساز بکنند، اما من در گروه «دالغا» مدتی ساز «تومبا» را اضافه کردم. من تحقیقی درباره سازهای قدیمی کردم و به نام سازی ترکی برخورد کردم که نامش «تومبرا» است. این ساز مانند «تومبا» است اما کمی کوتاهتر است. این اواخر هم ساز «کاخون» را به ترکیب گروه اضافه کردم. بعدها دف و تنبک را هم به موسیقی آذری آوردم. از ویلنسل هم برای فضاسازی و داشتن صدای بم در گروه استفاده شده است. بهطورکلی صدادهی گروه بسیار خوب است.
منبع: http://vaghayedaily.ir/fa/News/121