از گوشهنویسی تا فیکرهنویسی
مصاحبه با دکتر مرتضی مجدفر / محمد دشتی
تاملی در ویژگیهای شاخص روزنامهها و نشریات ترکیۀ امروز
اشاره
سیری در تاریخ ارتباطات فرهنگی ایران و ترکیه، گویای این موضوع است که بهرغم اختلافات، کشمکشها و درگیریهای گاهبهگاه این دو همسایه و رقابتهای امروزی، ارتباطی وثیق و عمیق در اموری مانند بهرهگیری از الگوهای کشور ترکیه در خصوص آموزشوپرورش و روزنامهنگاری و مطبوعات در ایران وجود دارد. کما اینکه سید فرید قاسمی در مبحث فارسینویسی مطبوعاتی در جهان، در کتاب ارزندۀ «مطبوعات ایرانی»، از کشور ترکیه - با در اختیار داشتن۱۳ عنوان نشریۀ ایرانی که در این کشور چاپ شدهاند- در مقام چهارم و بعد از کشورهای هند، افغانستان و آذربایجان یاد میکند و مینویسد:«شش دهه پس از حیات فارسینویسی مطبوعاتی در جهان، روزنامهنگاری چاپی در ایران متولد شد. روزگاری که رأی به انقراض قاجار دادند ۱۴۵ سال خورشیدی و قریب به ۱۵۰ سال قمری از نشر نخستین ستون فارسی در مطبوعات جهان میگذشت. در گسترۀ زمانی یاد شده دستکم ۲۱۰ عنوان نشریۀ فارسی برونمرزی در ۱۸ کشور جهان انتشار یافته است. مرکز چاپ و نشر مطبوعات ایرانیان در آذربایجان، باکو و در ترکیه، اسلامبول بوده است.»
از آن جایی که آشنایی کارشناسان، صاحبنظران و همچنین مدیران و متولیان عرصههای ارتباطات و روزنامهنگاری در ایران، با وضعیت کنونی مطبوعات و رسانهها در ترکیه ضروری است، با دکترمرتضی مجدفر، روزنامهنگار، آموزشکار، نویسنده و مترجم برخی آثار ترکی در ایران، در خصوص وضعیت کنونی مطبوعات و روزنامههای ترکیه( بهخصوص ویژگیهای خاصی که میتواند مورد توجه و استفاده همتایان ایرانی قرار گیرد) گفتوگویی صورت پذیرفته است که توجه خوانندگان سایت ایشیق را به متن کامل آن جلب می کنیم. این گفتوگو توسط محمد دشتی، روزنامهنگار و کارشناس آموزشی انجام شده است.
***
مجموعههای اقماری رسانهای- خدماتی؛ مکمل روزنامه و مجلات چاپی و آنلاین
مرتضی مجدفر حرفهایش را با اشاره به یک تفاوت ماهوی در خصوص مقایسۀ نشریات و روزنامههای ایران و ترکیه آغاز میکند. وی اعتقاد دارد؛ بهتر است به جای واژۀ رسانهها، از مجموعههای اقماری رسانهای- خدماتی نام ببریم، چون عمدۀ رسانهها و مطبوعات در ترکیه بیش از یک نسخۀ کاغذی و دیجیتال و آنلاین هستند و معمولاً در یک مجموعۀ متکثر که میتواند شامل کانالهای تلویزیونی، شرکتهای گردشگری و توریستی، کانالهای رادیویی و حتی مغازهها و فروشگاههای زنجیرهای موادغذایی و پوشاک و حتی مدارس باشند، همدیگر را پوشش میدهند و در توسعۀ اهداف مشترکی که دارند، به یاری هم میآیند.
مابهازای ناقص رسانههای ترکیه در ایران
به گفته مجدفر؛ ما در ایران مدلی از برخی رسانههای ترکیهای را داریم، اما به گستردگی بنگاههای چندمنظورۀ آنها نیست. به طور مثال بنگاههای مطبوعاتی مانند: اطلاعات، همشهری و تا حدودی کیهان از این دستهاند. در این میان شاید همشهری با قریب ۷۰ نشریهای که منتشر میکند، از همه کاملتر باشد. روزنامۀ کاغذی، سایتهای همشهریآنلاین و hamshahritraining ، همشهری تاکسی، همشهری عمران، مجموعه مجلات همشهری، نشریات ۲۲ گانه محلات همشهری و ۳۳ استان( در تهران، سه نسخۀ شرق تهران،غرب تهران و تهران منتشر میشود) از جمله نشریات همشهری است. روزنامههای اطلاعات، کیهان، ایران و خبر هم به همین شکل، ولی به صورت محدودتر نشریاتی را منتشر میکنند. اما در نهایت تمامی مجموعه تولیدات آنها حتی در قالبهای مختلف در نسخههای کاغذی و نهایتاً آنلاین خلاصه میشود.
اما در ترکیه بدین شکل نیست و به جز یکی دو روزنامۀ سنتی مانند جمهوریتCumhuriyet- Gazetesi- ( که فقط نسخۀ کاغذی و نسخۀ آنلاین دارند) بقیۀ روزنامهها در یک مجموعه مدیریت و سازماندهی میشوند. یعنی یک رسانه یا مجله و روزنامه، علاوه بر بنگاههای مطبوعاتی، در مجموعهای متنوع که میتواند شامل: کانالهای تلویزیونی و رادیویی، شرکتها و بنگاههای خدماتی، رفاهی، گردشگری و حتی تولید و پخش مواد غذایی باشد، فعالیت میکنند. مثلا کانال D متعلق به روزنامۀ زمان است. در چنین وضعیتی به دلیل پوششی که این بنگاهها، شرکتها و سازمانهای وابسته، برای هم به وجود میآورند، امکان ارائه خدمات بیشتر، تضمین سود معقول و اقتصادی فراهم میشود و نشریات متکثر، متنوع و خلاقانهای نیز امکان انتشار و ماندگاری پیدا می کند. حتی برخی از مجموعهها، پا را فراتر گذاشته و در وادی مدرسهداری موفق هم خودی نشان دادهاند. برای مثال، مجموعه مدارس روحانی معروف فتحالله گولن، در کنار خود شبکههای تلویزیونی محبت و ایرماک و برخی فروشگاههای زنجیرهای را هم دارند.
اطلاع دارید که ترکیه با داشتن ۴۵۶ کانال تلویزیون خصوصی، بیشترین تعداد کانالهای تلویزیونی خصوصی در جهان را دارد. به همین جهت روزنامهها حتماً یک کانال رادیویی و یک یا چند کانال تلویزیونی هم در اختیار دارند که این کانالها میتوانند داخلی و یا حتی با گسترۀ بینالمللی هم باشند.
باید بدانیم: روزنامههایی که مالکیت آنها، متعلق به صاحبان شرکتهای بزرگ تولیدی صنعتی است، به شکل شر کتهای مادرتخصصی یا همان هلدینگ فعالیت میکنند. این شر کتهای بزرگ علاوه بر روزنامه؛ رادیو، تلویزیون، بانک، شرکتهای تبلیغاتی، شرکت توزیع، تولید نرمافزار، فروشگاه زنجیرهای،آژانسهای گردشگری، تیمهای ورزشی، بهویژه فوتبال و حتی مدرسه هم دارند. معروفترین هلدینگ ترکیه «آیدین دوغان» است. این مجموعه در کنار هم چرخهای پدید میآورد که خود به خود حمایتکنندۀ یکدیگر میشوند. روزنامهها و در کل رسانههای این مجموعه، خبرهای دولتی را به خوبی پوشش میدهند و سعی میکنند جنبه انتقادی برجستهای نسبت به رویدادهای دولتی نداشته باشند. در این قبیل روزنامهها و نیز سایر رسانههای مرتبط، خبرهای کارگری دیده نمیشود و به نوعی شاهد بازتاب تمنیات و خواستههای قشر متوسط به بالای جامعه هستیم. حریت، ملیت و صاباح از جمله روزنامههای این دستهاند که هماکنون به ترتیب شمارگانی معادل ۵۰۰ هزار، ۱۵۰ تا ۳۰۰ هزار و ۴۰۰ هزار نسخه در روز دارند. البته متفاوت بودن شمارگان ملیت به دلیل ویژهنامههایی است که در روزهای گوناگون هفته توسط این روزنامه منتشر میشود. مالک حریت و ملیت، آیدین دوغان است. این مجموعه عظیم، دومین گروه بزرگ مالیاتدهندۀ ترکیه است. این روزنامهها، یک برادر رسانهای بزرگ به نام کانال تلویزیونی D دارند که به نامهای گوناگون و برای دستههای متفاوتی از مخاطبان داخلی و خارجی برنامه پخش میکند.
روزنامههایی که چند بار در یک روز منتشر میشوند
این روزنامهنگار و آموزشگر باسابقه میافزاید: یکی از ویژگیهای منحصربفرد روزنامهها در این کشور، این است که گاهی اوقات، برخی از روزنامهها به جای یک نسخه در روز، چند نسخه در یک روز- مانند روزنامۀ ساعت ۷صبح، ۱۱ صبح، ۳ بعدازظهر و ۷ بعدازظهر- منتشر میکنند، موضوعی که در ایران هم چند باری مورد آزمایش قرار گرفت و چون با موفقیت همراه نبود، ادامه پیدا نکرد.
در چنین وضعیتی صفحات لایی و محتوای آنها ثابت است( البته برخی اوقات حتی صفحات لایی هم تغییر میکند) اما لااقل ۸ صفحۀ رویی، خبر جدید است و با روزنامۀ ساعات قبل تفاوت دارد.
ویژگی دیگر این روزنامهها این است که حتماً یک آژانس گردشگری وسیاحتی هم در اختیار دارند. خوب است بدانیم تنها در ده سال گذشته ۲۹۵ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر گردشگر، از ترکیه دیدار کردند. این رقم بیش از ۴ برابر جمعیت ساکن دراین کشوراست.کسب عنوان « پایتخت فرهنگی اروپا» برای استانبول در سال ۲۰۱۰ با جذب بیش از ۳۰ میلیون گردشگر به این کشور همراه بود که درآمد توریسم را نیز به ۲۴٫۹ میلیارد دلار آمریکا رساند. درسال ۲۰۱۲ این رقم به ۳۶ میلیون نفررسید و درآمد آن نیز از ۲۹٫۳ میلیارد دلار گذشت.
مجموعۀ این فعالیتهای اقماری باعث میشود این رسانهها و بنگاهها، فعالیتهای مجموعۀ خود را به صورت سینرژیک پوشش و در نتیجه افزایش دهند. یعنی یک روزنامه در کانالهای رادیویی و تلویزیونی خود، روزنامه و فعالیتهای گردشگری خود را تبلیغ میکند و متقابلاً در روزنامه نیز برنامههای رادیویی و تلویزیونی معرفی میشود و در حلقهای دیگر از این اقدامات، درآمدهای حاصل از فعالیتهای آژانس مسافرتی وابسته، صرف تقویت محتوای روزنامه میشود. یا روزنامه به تبلیغ فعالیتهای گردشگری مربوطه میپردازد، اقدامات روابطعمومی و تبلیغاتی آژانس را پوشش میدهد و در یک حلقۀ فعالیتی دیگر درآمدهای حاصل از فروشگاههای زنجیرهای متعلق به روزنامه، از فعالیتهای فرهنگی مجموعۀ این اقدامات حمایت میکند. حتی هلدینگهایی که به مدرسهداری موفق روی آوردهاند، از این امکان به شکل گستردهتر استفاده میکنند. چون مدرسه میتواند برای همۀ این زیر مجموعهها بازار مصرف و تبلیغ خوبی ایجاد کند. در مجموع میتوان گفت حاصل و نتیجۀ چرخش مدیریتی و اقتصادی کل این فعالیتها باعث رونق فعالیتهای مطبوعاتی و رسانهای میشود و صاحبان و مدیران این بنگاههای چندمنظوره را قادر میسازد، نشریاتی درخور طبع مخاطبان منتشر کنند و به حیات خود ادامه دهند.
از سویی دیگر این مجموعهها حتماً نشریات کودک و نوجوان هم دارند و یا بخشی از نشریات خود را به این موضوع اختصاص میدهند. البته تقسیم بندی گروههای سنی در آن کشور، نسبت به ایران متفاوت است و به جای چند گروه سنی( که در ایران با برخی حروف الفبا مشخص شدهاند) معمولاً دوگروه سنی کودک تا ۱۳ و ۱۴ سال و یک گروه جوانان از ۱۴ سال تا حدود ۲۲ سال را شامل میشود.
شهر تعطیل می شود، اما روزنامه ها منتشر می شوند
دکتر مجدفر، که تاکنون آثار قلمیاش، علاوه بر ایران، در کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان، سوئیس، آمریکا، آلمان، کانادا و یوگسلاوی(سابق) نیز ترجمه و منتشر شده است، میگوید: ویژگی دیگر این روزنامهها، انتشار در روزهای تعطیل است. یعنی در روزهای یکشنبه (که روز تعطیل رسمی کشور ترکیه است) روزنامهها منتشر میشوند. البته این موضوع در دیگر کشورها هم مصداق دارد و از جمله اینکه در انگلستان بیشترین تیراژ روزنامه سان(SUN) در روزهای یکشنبه و تعطیل است و یکشنبههای سان به داشتن تیراژ انبوه معروف است. در ترکیه هم، در روزهای تعطیل این روزنامهها با ویژهنامههای متنوع و گوناگون و با حجم بسیار بیشتری منتشر میشوند و مشتری و مخاطب خاص خود را هم دارند.
موضوع دیگر که خوب است دستاندرکاران حوزۀ ارتباطات به آن توجه کنند، این است که این روزنامهها نسبت به اتفاقاتی که این روزها در حوزه ارتباطات افتاده است، دقت و حساسیت خاصی دارند. تکثر کانالهای رادیویی و تلویزیونی، گسترش حوزۀ نفوذ اینترنت، ابداع تکنولوژیهای نوین مانند وایبر، تلگرام، واتسآپ، ویچت و … و دسترسی افراد به خبرهای دست اول در فضای مجازی و توجه به مفهوم دهکدۀ جهانی باعث شده است که آنها شناخت دقیقتر و روشنی از مخاطب و وضعیت او نسبت به رسانه داشته باشند و دقت کنند که مثلاً در یک رخداد ورزشی ملی چه خبری را تیتر کنند. برای روشن شدن موضوع مثالی میزنم. فرض کنید امروز بعد از ظهر ایران با کرۀ جنوبی بازی دارد و بازی را میبرد، متاسفانه فردا تیتر بسیاری از روزنامههای ما «ایران ۱- کره ۰ » خواهد بود. در صورتی که اغلب خوانندگان نشریات و روزنامهها به دلیل علاقه و یا حداقل کنجکاوی که دارند، در لحظۀ برگزاری مسابقه یا در اولین فرصت، از طریق رادیو و تلویزیون و دنیای مجازی و در فرصتی کوتاهتر از گذشت یک روز، از نتیجۀ بازی مطلع میشوند. در چنین وضعیتی نتیجۀ بازی را تیتر کردن، فقط سیاه کردن کاغذ، شاید هم رنگکردن مخاطب است.
اما به طور مثال در اتفاقی مشابه همین موضوع، شما شاهد خبرهای تحلیلی، پرداختن به حاشیههای جذاب، خبرهای خلاقانه و موضوعاتی از این دست در روزنامه های ترکیه هستید، که قطعاً چون از عنصر خلاقیت استفاده میشود، تیترهای متنوع و جذابی هم بر صفحۀ اول روزنامهها مینشیند و مخاطب و مشتری تشویق میشود به جای فرار از یک تیتر تکراری، چند نشریه متنوع را بخواند تا به علایق و حتی کنجکاویهای خود پاسخ دهد.
رمز موفقیت و ریشۀ نشریات شاخص ایران، در تفاوت عملکردها نهفته است
مجدفر اعتقاد دارد: اگر به دنبال یافتن پاسخی برای این تفاوتها باشیم، شاید دقت در وضعیت و چگونگی مدیریت نشریات در ترکیه که به صورت بنگاهها و مجموعهها اقماری اداره میشوند ما را تا حدودی به پاسخ قانع کنندهای برساند.
وی میگوید: البته من قصدم تخطئه همۀ اقدامات و کارهای خوبی که در ایران صورت میگیرد نیست و از این موضوع هم غافل نیستیم که نباید همۀ نشریات و روزنامهها را با یک دید بررسی کنیم. اتفاقاً تفاوتهای و ویژگیهایی هم که در ایران، نشریاتی را شاخص و الگو میکند، ریشه در همین موضوع تفکر و تحلیل دارد. چیزی که در ترکیه به آن «فیکره نویسی» میگویند و در ادامه بدان خواهم پرداخت.
گوشهنویسی، اعتبار و نشان حضور برترین هاست
مجدفر که در سال ۱۳۸۸، همزمان با آخرین روزهای حضورش در بخش آموزش روزنامۀ همشهری، مصاحبۀ معروفی در خصوص« گوشهنویسی در مطبوعات ترکیه» با «اوزگن آجار» (Ozgen Acar) ستوننویس کهنهکار روزنامۀ جمهوریت ترکیه، انجام داده است، میافزاید: یک ویژگی دیگر که در مطبوعات ترکیه هست و در ایران هم دوستان ما سعی کردهاند بدان بپردازند، بحث جای ثابت و ستوننویسی برای افرادی صاحب تجربه و خاص است که در ترکیه به آن «گوشهنویسی» یا به ترکی «گوشه یازیسی» میگویند.
گوشهنویسی امروزه جز لاینفک مطبوعات ترکیه است. اسامی گوشهنویسان امروزی روزنامه جمهوریت که برخی از آن ها بیش از ۳۰ سال است ستون ثابت دارند، از این قرار است ( مجدفر در حین توضیح اشاره میکند که اسامی ستونها – یا همان گوشهها – را حتیالامکان به فارسی ترجمه کرده است): ایلهان سلجوق( پنجره)، حکمت چتین قایا(روزنامۀ سیاست)، مصطفی بالبی(روزنوشت)، علی سیرمن(دنیای امروز)،اوکتای آکبال(بله/خیر)، اورال چالیشار( نقطۀ صفر)، دنیز سوم( وضعیت)، اورهان بورسالی(سهشنبهها)، حکمت بیلا(گستره)، اوزتین آکگوج( تحلیل)، اوکتای اکینچی( گوشه جدی)، دنیز کاووکچواوغلو(پانوراما)، زینب اورال( نسیمها)، ایشیل اؤزگن تورک(مروری با دست وچشم)، سلمی آنداک(نگاهی به هنر)، لیلا تووشان اوغلو(گفته ها وشنیدهها). این ها فقط گوشهنویسان یک روزنامه بود. اگر بخواهم از یادداشتنویسان ثابت روزنامههای دیگر نام ببرم، مثنوی هفتاد من میشود.
مجدفر در ادامه میگوید: یک زمانی آقایان جلال رفیع و حجتیکرمانی در روزنامه اطلاعات برای خودشان ستون داشتند. یا ستون سمت چپ صفحۀ ۳ روزنامه اطلاعات متعلق به «دو کلمه حرف حساب» زندهیاد صابری فومنی( گلآقا) بود. واقعیتش این است که در دنیای حرفهای روزنامهنگاری، این ستونها و یا گوشهها به نوعی ستون قابلاتکا و یا هویت یک روزنامه محسوب میشوند و هر مقدار که تعداد آنها در تخصصهای گوناگون بیشتر باشد، برای آن روزنامه اعتبار میآورد.
جالب است بدانید آدمهای گوشهنویس عموماً بیش از پنجاه سال سن دارند و این هم یک ویژگی دیگر در روزنامههای مطرح ترکیه است. اینها افراد خبرهای هستند که در یک حوزۀ خاص به مرجع تبدیل شدهاند و در واقع آن قدر تجربه و پختگی پیدا کردهاند که خودشان میتوانند منبع و مرجع یک خبر یا نوشته باشند.
بحث گوشهنویسی در روزنامههای ترکیه رواج زیادی دارد و شما فرضاً مشاهده میکنید، فردی مدت ۲۷ سال است که در صفحۀ ۱۶ روزنامۀ جمهوریت، در ستون سمت چپ، راجع به میراث فرهنگی مطلب مینویسد و جالب این که به تکرار و بیهودهگویی هم نمیافتد. نکتهای هم که باعث استمرار این کار میشود این است که هم فرد گوشهنویس توان نوشتن دارد و هم خوانندگان، با علاقه و شاید در چند نسل این گوشۀ خاص را تعقیب میکنند و میخوانند.
البته موضوع مهمی هم وجود دارد که اگر فردی با مشخصات یک گوشهنویس حقیقی، احساس کند به تکرار و زیادهگویی رسیده است، باید خود اقدام به تعطیلی آن ستون کند. کما این که مرحوم گلآقا در یک مقطعی نوشتن دو کلمه حرف حساب را تعطیل کرد و این در حالی بود که ما به عنوان خوانندۀ آن ستون، هنوز احساس تکرار و بیهودگی نداشتیم، اما تشخیص آن زندهیاد به عنوان یک نویسندۀ مسلط و خلاق، این بود که این ستون نباید حداقل با آن ویژگیها ادامه پیدا کند.
من شخصاً کاری مشابه را آزمودهام! خیلی زود تمام شدم!
دکتر مرتضی مجدفر به تجربهای شخصی در این زمینه اشاره میکند و میگوید: شاید اشاره به یک تجربۀ شخصی و حاصل آن برای درک سختی و اهمیت چنین کاری خالی از لطف نباشد. سال ۱۳۷۴، از حدود اردیبهشت تا بهمن، به مدت نه ماه در روزنامۀ همشهری سرمقاله مینوشتم، هر هفته پنج سرمقاله. زمانی که به سر ماه نهم رسیدم، نزد مدیر مسئول و سردبیر وقت همشهری رفتم و صادقانه گفتم: آقا من تمام شدم! یعنی هرچه آیه و روایت و تفسیر و لطیفه و حکمت و ضربالمثل و . . . بلد بودم، استفاده کردم و ته کشید و دیگر حرفی برای گفتن و نوشتن ندارم.
حالا شما به همین قیاس بسنجید که چگونه فردی میتواند ۲۷ سال در یک روزنامه و آن هم در صفحه و قسمتی خاص، ستون و یا گوشه بنویسد و به ورطۀ تکرار هم نیفتد. اینجاست که مشخص میشود؛ گوشهنویسی نیاز به گنجینهای پایانناپذیر دارد که طی سالها مطالعه، خواندن، تجربۀ عملی در نوشتن و استمرار بر یادگیری و مطالعۀ مستمر و بدون وقفه حاصل میشود و گوشهنویس باید از علوم گوناگون به طور عام و حوزۀ خاص تخصص خودش به شکل ویژهای مطلع و آگاه باشد و قلم و توان نوشتن به زبان خاص آن حوزه را هم داشته باشد.
یک نکتۀ مهم در این بحث وجود دارد که امیدوارم استادان رشتۀ ارتباطات و متولیان برنامههای درسی این رشته در سطوح عالی بدان توجه کنند و آن نکته، این است که جای درسی تحت عنوان «پرورش خلاقیت» در دروس دانشگاهی همۀ رشتهها، به ویژه رشتههای ارتباطات و علوماجتماعی خالی است. فراموش نکنیم که یکی ازویژگیها و صفات لازم برای نوشتن و آن هم نوشتن مداوم و مؤثر، وجود عنصر خلاقیت در نگاه و قلم نویسنده است که بخش زیادی از آن باید از طریق آموزش و تمرین آموخته شود. حتماً یک گوشهنویس که قرار است سالیان طولانی در صفحهای خاص بنویسد، باید تکنیکهای خلاقیت را بداند و گرنه در یک وضعیت معمول و بدون بهرهگیری از خلاقیت که همان پیدا کردن مفاهیم و راههای جدید و نرفتۀ دیگران است، در موعدی خاص، که زیاد طولانی هم نخواهد بود، یا خودش به این نتیجه میرسد که تمام شده است و یا این که خوانندگان متعرض او خواهند شد که به تکرار و بیهودهگویی افتاده است. البته این موضوع، این روزها در روزنامهنگاری آنلاین و دیجیتال هم به طور کامل مصداق دارد.
جمیز کامرون( نویسنده فیلمنامۀ تایتانیک) میگوید شما تعدادی آدم، با هوش معمولی و یا حتی هوش پایین( وی از واژه خنگ استفاده کرده است) به من بدهید، من با آموزش به آنها یاد میدهم فیلمنامههایی بنویسند که هالیوود برای خریدش با دیگران رقابت کند.
موضوع بحث تأثیر آموزش و آموختن است که در خصوص تکنیکهای خلاقیت هم این اتفاق میتواند مؤثر واقع شود. به همین جهت عرض میکنم که درس پرورش خلاقیت باید در دروس دانشگاهی گنجانده شود. البته در حد کتابهای جدید، در این حوزه اقدامات خوبی صورت گرفته است، از جمله ترجمۀ کتاب گزارشگری خوب، که توسط آقای قاضی زاده صورت گرفته، از نمونههای خوبی است که میتواند مورد استفاده اهالی ارتباطات و روزنامهنگاری قرار گیرد. در این کتاب ۱۵ تکنیک جدید گزارشنویسی معرفی شده است که میتواند موجب تحول و پیشرفت مؤثر یک گزارشگر حرفهای شود.
حرفم این است که در مطالعات تطبیقی، وقتی صورت مسئله و راه رسیدن به موفقیت روشن شد و از اقدامات مثبت دیگران درس گرفتیم، نباید زمان را از دست بدهیم و باید با تشخیص درست و بهموقع، از زمینههای فراهم شده برای ارتقا سطح دانش و بینش افرادی که در این حوزه فعالیت میکنند، استفاده ببریم. البته اگر ما زمینه را فراهم نکنیم، باز هم این اتفاقات خودشان را به رشتههای دانشگاهی تحمیل خواهند کرد، چون این ضرورت روزنامهنگاری آینده است. کما این که بحث «خبرنگاری و خبرنویسی نرم» با تلاش و پیگیریهای آقای دکتر شکرخواه و دوستانشان وارد موضوعات درسی در سطح دروس آموزش عالی شد.
فیکره نویسی، سختتر اما شایعتر از گوشه نویسی
دکتر مجدفر که از بدو انتشار روزنامه همشهری تا ۱۸ سال پس از آن را با عضویت درتحریریۀ روزنامۀ همشهری، دبیری گروههای فرهنگی هنری و علمیفرهنگی و نیز دبیری صفحات داخلی و حضور در واحد آموزش این مؤسسسۀ مطبوعاتی تجربه کرده است، از حاصل سفر چند سال پیش خود به ترکیه و شرکت در نمایشاه کتاب استانبول و آشنایی با یک ایدۀ تاثیرگذار در روزنامهنگاری با عنوان «فیکره نویسی» چنین میگوید: یک اتفاق و ویژگی دیگر در مطبوعات و روزنامههای ترکیه، وجود ستونی با عنوان« فیکره یازیلاری» یا همان «فیکرهنویسی» است. واژه «فیکره» از همان فکر و تفکری گرفته شده است که ما هم برای آن جایگاه و اهمیت زیادی قائل هستیم.
فیکرهنویسی چند ویژگی دارد. اولین ویژگی آن، این است که خواننده برای خواندن و پی بردن به محتواهای چندلایۀ متن، نیاز به فکر کردن و تفکر دارد. یعنی خواننده اگر در مرحلۀ اول نتوانست منظور نویسنده را متوجه شود، باید مجدداً ستون را بخواند، بیشک او این بار متوجه نکتهای خواهد شد که نیاز یه تفکر و اندیشیدن دارد. ویژگی دوم این نوع نوشتههای ستونی، کوتاه بودن آنها است و حداکثر از ۲۰۰ کلمه تجاوز نمیکند. ویژگی سوم این ستونهای مطبوعاتی هم این است که معمولاً با طنز نهفتهای همراهند که ضمن ایجاد شادابی و سرور در خواننده، او را متوجه موضوعی مهم و ارزشمند نیز میکنند.
فیکرهنویسی قدمت زیادی دارد و امروزه شیوع زیادی در مطبوعات ترکیه یافته و به خوبی به آن پرداخته شده است. نکتۀ مهم این است که اگر چه فیکرهنویسی، نوعی گوشهنویسی است، اما مهارتهای زیادی لازم دارد که اطلاع از ادبیات داستانی، دانستن طنز، و نیز دارا بودن قدرت و توان ادبی و خلاقانه برای چندلایهنویسی از این جملهاند. در حقیقت، نویسنده یک جور داستانک خلق میکند که باید حتماً سه ویژگی مورد اشاره را داشته باشند تا در نتیجه، برای انتشار در این ستون پذیرفته شود.
سه سال پیش که برای دیدن نمایشگاه کتاب ترکیه به استانبول رفته بودم، دو جلد کتاب دیدم که عنوان آنها «اؤیرنجی فیکرهلری یا «فیکرههای دانشآموزی» بود. این مجموعهها، حاصل فیکرهنویسیهایی بود که در نشریات و یا صفحات دانشآموزی و کودکان روزنامههای ترکیه چاپ و توسط فردی علاقهمند به نام سلجوق ایلدیریم گردآوری شده بود. این کتابها را خریداری کردم و همراه با بهمن قائمی، توفیق پیدا کردیم که به فارسی ترجمه کنیم. البته من مقدمۀ نسبتاً مفصلی هم به اول جلد نخست کتاب افزودهام که در مورد «جایگاه خنده، شادی و تفکر در طراحی آموزشی و تدریس» است. جلد اول این کتاب با عنوان، «بگو، بخند و تفکر با دانشآموزان جهان» چندی پیش از سوی انتشارات پیشگامانپژوهشمدار منتشر و با استقبال بیشائبهای از سوی معلمان، دانشآموزان و خانوادهها روبرو شد. جلد دوم را هم به زودی کار خواهیم کرد. فیکرههای این کتابها، تقسیمبندی زیبایی هم داشت، به گونهای که ارتباطات معلم و دانشآموز را در راه رفتن به مدرسه، درون مدرسه و مسیر برگشت از مدرسه در نظر میگرفت. این فیکرههای دانشآموزی هم همان ویژگیهای فیکره در ستون روزنامهها را دارد. یعنی وقتی مطلب را میخوانید، در ابتدا شاید فکر کنید در حال خواندن نوعی جوک هستید. اما با دقت در متن و پیدا کردن لایههای پنهان مطلب، متوجه یک موضوع آموزنده و تفکربرانگیز و در عین حال طنز میشوید.
زمانی که این کتابها را خواندم، متوجه شدم اگر نویسندگان مطبوعات و سایتهای خبری و اطلاعرسانی ما، عمیق، با تفکر و با برنامه بنویسند، تنها اوراقی نخواهند بود که مانند شکل مرسوم، تنها یک بار خوانده شده و به کناری انداخته شوند. همان طور که در این نمونه مشاهده کردید، یک ستون مختصر در یک روزنامه میتواند تبدیل به متن کتابی جذاب و پرمخاطب شود و در عین حال، حتی در فرهنگهای دیگر مورد استفاده و استناد قرار گیرد. همان طور که گفتم در مقدمهای طولانی که برای جلد اول این دو کتاب نوشتهام، مفصلاً به این موضوع و اثرات عمیق آموزشی و تربیتی این قبیل کتابها پرداختهام که امیدوارم مجموعۀ این صحبتها بتواند الگویی قابل استفاده فرا روی دوستان حوزۀ ارتباطات و روزنامهنگاری قرار دهد.
تعداد زیادی از رزونامه های ترکیه با استفاده از سنت حسنه وقف منتشر می شوند
بحث با مجدفر به درازا می کشد. از او که برگزیدۀ جشنوارۀ پنجسالانه کتابهای حوزۀ فرهنگ و ادبیات آذربایجان (۱۳۸۲ تا۱۳۸۷) یادوارۀ استاد هلال ناصری برای کتاب « قارا دوواق» است و به مناسبت انتشار آثار ترکی خود درهمایش استادگنجعلی صباحی مورد تقدیر قرار گرفته؛ برگزیدۀ جایزۀ ادبی رسولرضا در جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۰۵ شده و در جشنوارۀ داستاننویسی ترکی سونای در سال ۱۳۸۶ تجلیل شده است، میخواهم سخنانش را جمعبندی کند. او میگوید:
نکات دیگر هم در این باب فراوان است، از جمله اینکه بحث وقف در انتشار روزنامه و با هدف انتشار مطبوعه در کشور ترکیه رواج زیادی داشته و دارد، چیزی که ما نمونهاش را در ایران به تعداد انگشتان دست هم نداریم. یعنی مالی، املاکی و سرمایهای توسط شخص یا اشخاصی برای این موضوع خاص وقف شده است تا در راه انتشار روزنامه و مجلهای صرف شود. گستردگی موضوع وقف در این خصوص و موضوعات دیگر در ترکیه به گونهای است که وزارتخانهای مستقل با عنوان وزارت اوقاف، متولی امر موقوفات در این کشور است.
چون تا حدودی بحثی تطبیقی بین نشریات ایران و ترکیه شکل گرفت، خوب است به یک نکته مهم دیگر هم اشاره کنم. علیرغم همۀ ویژگیهای قابل اعتنایی که در خصوص نشریات ترکیه مطرح شد، ما در بخش مطبوعات کودک و نوجوان( گر چه بیشتر این نوع مطبوعات دولتی هستند) پیشرفتها و اقدامات اثرگذاری داشتهایم و میتوان گفت که در این زمینه منسجمتر، با برنامهتر و در نتیجه مؤثرتر و با هدفتر عمل کردهایم.
البته نباید به وقایع و اتفاقات تاریخی که در مسیر توسعه و تحول مطبوعات ایرانی رخ نمودند، بیاعتنا بود. یادمان باشد، مطبوعات ایران در دورهای ( دورۀ قبل، حین و بعد از مشروطیت) شروع به شکلگیری و نضج کردند که با روبرو شدن با دورهای تحت عنوان استبداد صغیر، تاب و توان و سرعت حرکتشان گرفته و موانعی برایشان ایجاد شد.
تآثیرپذیری ادبیات و روزنامهنگاری ایران از ترکیه
مجدفر اعتقاد دارد: دورههای آغازین شکلگیری مطبوعات ایرانی با دورههای آغاز شکلگیری مطبوعات، بهویژه روزنامهها در ترکیه زمان بوده است. آن سالها مطبوعات ایرانی در قفقاز،گرجستان، آذربایجان و ترکیه، بهویژه استانبول چاپ میشدند. صاحبامتیاز روزنامهای مانند اختر که در استانبول چاپ و به با یک هفته فاصله به تبریز و دیگر شهرهای ایران حمل و توزیع میشد، خود داستان جالبی دارد.
معروف است که میرزا طاهر اختر، مؤسس اختر، به قصد کسب علم ایران را به سوی عتبات عالیات ترک کرد، اما زمانی که به استانبول رسید و اوضاع و احوال نشریات و روزنامهها و تأثیر آنها بر سرنوشت مردم و اجتماع را دید، سفرش را ادامه نداد و با خود گفت: من به دنبال کسب علم هستم تا به مردمم خدمت کنم، حال که این امکان وجود دارد با راهاندازی روزنامهای این خدمت را انجام دهم، به جای درس و مشق به دنبال کاری میروم تا با انجام آن زودتر به هدفی که دارم نائل شوم و با چنین تفکری روزنامه اختر متولد شد و همان طور که وصف آن رفت، این روزنامه در استانبول تهیه و چاپ و توسط دفتر نمایندگی روزنامه در تبریز در تمامی ایران توزیع می شد.
برای توضیح بیشتر باید بگویم اولین شمارۀ روزنامه اختر در تاریخ ۱۶ ذیحجه ۱۲۹۲ منتشر شد. این نشریه به مدت ۲۲ سال قمری و بیست سال میلادی، بین سال های ۱۲۵۴ تا ۱۲۷۵ شمسی، ۱۲۹۲ تا ۱۳۱۳ قمری و ۱۸۷۵ تا ۱۹۱۶ میلادی در استانبول انتشار یافت. روزنامۀ اختر در چاپخانهای منتشر میشد که میرزا محمد طاهر تبریزی پیش از انتشار اختر، آن را تاسیس کرده بود. در این چاپخانه علاوه بر اختر، کتابهای بسیاری به زبانهای فارسی و ترکی منتشر میشد. اداره اختر در محلۀ «خان والد» بود. این محله، محل تجمع و اسکان ایرانیان مقیم استانبول بود. طبق آمارهای موجود ۷۸۸ نسخه از روزنامه برای مشترکین آن ارسال میشده است. من به دلیل این که در سالهای ۸۰ و ۸۱ سردبیر هفتهنامۀ جدیدی به نام اختر بودم، به اختر زمان مشروطیت علاقه مند شدم و از این رو در ۲۰ شمارۀ آغازین این روزنامه، داستان شکلگیری و استمرار اختر را به شکل پاورقی در اختر جدید نوشتم که اگر عمری باقی بود، آن را به شکل کتابی مستقل منتشر خواهم کرد.
یک موضوع مهم دیگر هم این است که «دورۀ تنظیمات» در ترکیه بر مطبوعات و نشریات ایران تأثیر زیادی بر جای گذاشت. دورۀ تنظیمات، یا تغییر زبان ترکی از ترکی قدیم به ترکی جدید(ترکی عثمانی به ترکی مدرن)، به دورهای گفته میشود که نویسندگان و روزنامهنگاران، در ادبیات و مطبوعات ترکیه، با تأثیرپذیری از کشورهای اروپایی، از نوشتار تصنعی و پرتکلف درباری فاصله گرفتند و به زبان مردم و زبان آسان و بدون تکلف و در عین حال پذیرفته شده در جامعه نزدیک شدند. در ایران هم تحت تأثیر کشور همسایه و به دلیل مراودات فرهنگی و تأثیر و تأثری که در موضوع ادبیات و روزنامهنگاری وجود داشت، بحث فاصله گرفتن از نوشتار تکلفآمیز و سلطنتی، به پیروی از دورۀ تنظیمات اتفاق افتاد و ادبیات، به ویژه روزنامهنگاری را تحت تأثیر قرار داد.
4 پاسخ
حؤرمتلی قادر افشاری جنابلاری
بیزیمله بو ایمیل آدرسیله علاقه ساخلاماق اولار. Ishiq.net@gmail.com حؤرمتله: ایشیق
سلام ایشیق نشریه مدیر لرینه،
من یئنى سیزین نشریه ایله تانیش اولدوم. چوخ گوزل و فیکیر لى شعییر لر و مقاله لر نشر ائدییر سینیز.
من امریکا دا یاشاییرام و اذربایجان ادبیات، موسیقى و هنر لرینه باره ده ترکجه و فارسجا مقاله لر و شعییر لر یازمیشام. نه وسیله ایله سیزه گوندره بیلرم. لطفا منه ایمیل گوندرین.
ساغ اولون
قادر افشارى
Gmirak@sbcglobal.net
سلام. سیز عزیز و محترم ایشیق چی دوستلاریمدان تشکر ائدیرم. منی قابل بیلیب، هر نه دئدیکلریمی چاپ ائدیرسینیز. سیزین بو ایشلرینیز، منیم بالا- بالا یاشا دولدوغوم و قوجالیغا ایره لی له دییم گونلرده، یقین کی منه دایاق اولاجاقدیر. سیزدن منده قوت و گوج یاراتدیغینیز اوچون دؤنه- دؤنه تشکر ائدیرم. ساغ اولون و ایللر بویو یاشایین.
جناب دشتی نین، جناب دوکتور مجد فرله آپرادیغی موصاحیبه نی ماراقلا اوخودوم. ایشیق سایتینین دولاندیرانلاریندان، بئله دیه رلی مؤوضولاری یاییملاماقلارینا گؤره، تشکّور ائدیرم.