چولپان – ستاره پروین ادبیات ازبکی
دکتر مرتضی مجدفر
آشنایی با زندگی و آثار عبدالحمید سلیماناوغلو (چولپان)
عبدالحمید سلیماناوغلو (چولپان)، نماینده بزرگ شعر معاصر ازبک در قرن بیستم است. چولپان، در سال ۱۸۹۳ میلادی در اندیجان دیده به جهان گشود و تحصیلات مقدماتیاش را در همین شهر به سرانجام رسانید. او زبان ترکی ازبکی و دیگر شاخههای زبان ترکی و نیز زبانهای فارسی و عربی را به خوبی فراگرفت و آنگاه به آموختن زبان روسی روی آورد و از طریق همین زبان، با نمونههای ادبیات مدرن غرب آشنا شد.
چولپان، اگرچه در فاصله سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۷ به مثابه یک روزنامهنگار ملی فعالیت خستگیناپذیری داشت، ولی آنچه او را به اشتهار ویژه رساند، اشعار مدرنی بود که در این سالها میسرود.
نخستین شعرهای عبدالحمید چولپان، در سال ۱۹۲۲ منتشر شد. بولاقلار (چشمهها)، اولین مجموعه شعر او بود که در همین سال به چاپ رسید. بعدها اویغانیش (بیداری) را در ۱۹۲۴، تان سیرلاری (اسرار سپیدهدم) را در ۱۹۲۶، و دو مجموعه ساز و چور (ساز و بیابان) را در سالهای دهه ۱۹۳۰ منتشر ساخت. او نیز هم چون بسیاری از شاعران آن سالها، به جای آنکه در مدح حکومت شوروی سابق (ازبکستان در آن سالها جزو محدوده شوروی بزرگ محسوب میشد) شعر بسراید، به سرایش اشعار ملی روی آورد و همین سبب شد بارها از سوی حاکمان سرزمین شوراها، دچار سختیها، محدودیتها و فشارهای شخصی و کاری شود.
چولپان، که بارها از طرف حاکمیت مورد تعقیب و آزار و اذیت قرار گرفته بود، در نهایت در تصفیه خونین سال ۱۹۳۷ استالین دستگیر شد و پس از یک سال بازپرسی و شکنجه، در سال ۱۹۳۸، هنگامی که تنها ۴۵ سال داشت، کشته شد.
در شعری که به ترکی عثمانی سروده، سده بیستم را عصر ناامیدی و از هم گسیختگی بشر میداند. به اعتقاد او، همچنان که از شعرش نیز پیداست، قرن بیستم، قرنی است که بسیاری از امیدهای بشر، به هیچی خواهد گرایید:
بو ایمیش: بیلگی-فن، هنر عصری
بو ایمیش: یوکسلن، بشر عصری
حادثات اؤیله گؤستریر کی بو عصر
یالنیز: شر و شر و شر عصری!
ترجمه:
این است عصر علم و فن و هنر
این است عصر عروج بشر
حادثهها نشان میدهد که این عصر
هست عصر شرّ و شرّ و شرّ!
در اینجا، ترجمه دو شعر کوتاه او را که در سالهای ۱۹۲۴ و ۱۹۲۵ سروده شده، در پی میآوریم؛ با این توضیح که چولپان (تخلص شعری عبدالحمید سلیماناوغلو) در زبان ترکی ازبکی، به معنای ستاره پروین یا عقد ثریا است که در ترکی آذری اولکر گفته میشود که تخلص شعری استاد حبیب ساهر است:
اسرار
دستهای از گیسوان تو در دستان من
بفشارم آنها را و ببوسم؛ یا شانه کنم و از هم بگسلم؟
سرّی را که در دل خود نگه داشتهام
باز سرّ بینگارم یا از هم بیفکنم؟
***
افشان شود اگر سرّ تو چون گیسوانت
صورت سرخگون را رو به که خواهی گرفت؟
تو خود گفتی که وفا ندارند آنها
پس چه شد که هنوز روانی پشت سر آنان؟
***
تنِ آویخته به دستان گشودهام
چگونه نمیتواند از سرّ درونت ذرهای خبر ندهد
نزدیکم نشو، ای بوسه زنده
که دروغ بوده تمامی “دوستت دارم” های تو.
تاشکند- ۱۹۲۵
——
مردم
مردم- دریا، مردم- موج، مردم- قدرت
مردم- عصیان، مردم- آتش، مردم- انتقام.
مردم بپاخیزند، قدرتی نیست که آنان را بر جای نشاند
و قدرتی نیست که خواست مردم را هیچ بینگارد.
عصیان مردم، سلطنت را هیچ کرد
خواست مردم، تاج و تخت را پوچ کرد
مردم بخواهند آزاد شود این سرزمین
و سایهها از روی آن رخت بربندند
کافی است فقط بپاخیزند، غلغل کنند، بجوشند
به پیش روند، برآشوبند، برقصند …
نیستی و گرسنگی را هیچ میکنند این مردم
سرزمین خود را سیراب میکنند این مردم
قدرتم را از میان مردم میگیرم
و گشوده آغوش، به میان آنها میروم…
از مجموعه اویغانیش (بیداری)
1924
4 پاسخ
شعر های چولپان بسیار زیبا وپر معنی است و عالی هم ترجمه شده اند
بسیار متشکرم که با این شاعر ازبک آشنایمان کردید
سلام اولسون بیزیم اوزبک قاذداشیمیزا. بیزیم هر بیریمیزه بیر آد قویوب بیزی اوزبک، آذری، تورکمن، قیرقیز و …آدی ایله آییرانلارا دئمه لییک کی بیز هامیمیز بیر آتانین مختلف دیارلاردا یاشایان اوغوللاری و بیر بیریمیزله قارداش اولان تورک ائولادی ایک. بیر آز دقت ائتسک هامیمیز بیر بیریمیزین یازیلارینی راحاتجاسینا اوخویا بیلریک.ساع و سلامت قال و یئنه ده ایشیق سایتینا باش وور.
سلام
جناب دوکتور
سیزگه رحمتلر ائته من. یازگنلرینگیز بیلن ته نیشدیم. سایتینگیزنی جوده لی فایده لی تاپدیم. قوتله یمن. قیزیقرلی مقاله و مطلبلرینگیزدن استفاده قیله من البتته. یازوولرینگیزگه اؤی قالدیره من. اؤزبیک و آذری قرداشلریمیز اؤرته سیده کؤپریک إیشینی اؤته ی سیز دیگن امیدده من. بیلیم و دانشینگیز بهره مند بؤله جکمیز. تن آلیب ائتیش کیرک که، تورکی خلقلر آره سیده آذری قانداشلریمیزنینگ معنوی پوتنسیلیی جوده یؤقاری و یوکسک. علم، ادب و صنعت ساحه لریده نهایتده استعادلی انسانلر سیزدن چیققه نینی بیله من و بوندن قونماق کیره ک.
قلمینگیز کؤرکم، یؤلینگیز بردوام بؤلسین. سیزگه ایزگولیکلر تیلب
حرمت إیله إیشانچ
تورکجه همشهری ده ایشله دییمیز گونلر گلدی یادیما. معاصر اؤزبک تورک ادبیاتینین پارلاق اولدوزو «چولپان» یازیمی بیر داها خاطیرلادیم. همیشه اولدوغو کیمی ترجمه لرینیز گؤزلدیر. سیزین بو ترجمه نین قایناغی اولان مقاله نین لینکی نی ذه قویدوم تورکجه سی ایله ماراقلانانلار اوچون
اومید نیایش
http://oqtay.wordpress.com/2007/09/28/%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1-%D8%A7%D8%A4%D8%B2%D8%A8%DA%A9-%D8%AA%D9%88%D8%B1%DA%A9-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%DB%8C%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D9%84%D8%A7%D9%82-%D8%A7/