زینب پاشا و برخی ناگفتهها از زندگانی و مبارزات وی
مجید رضازاد عموزین الدینی
زینب پاشا این شیرزن قهرمان تاریخ آذربایجان را یکی از اسطورههای تاریخ این مرز و بوم دانسته اند. در بررسی نقش زنان در طول تاریخ ایران، زینب پاشا را میتوان یکی از نمونههای بسیار شاخص و تأثیرگذار این نوع حرکتها و جنبشها بشمار آورد. این شیرزن قهرمان در دوره ای از تاریخ ایران و آذربایجان عصیان کرده و حماسهها آفریده که در آندوره محدودیتهای بسیاری بر حضور زنان در فعالیتهای سیاسی – اجتماعی حکمفرما بوده است، لذا جنبشی که این شیرزن قهرمان با برخی از یارانش که از زنان زحمتکش و مبارز تبریز بودند، آفریده، در نوع خود بی نظیر بوده و از نظر تاریخی اهمیت بسزایی در تاریخ ایران و حتی مشرق زمین دارد.
به نوشته روانشاد استاد عبدالحسین ناهیدی آذر: “زینب معروف به “بی بی شاه زینب”، “زینب باجی”، “ده باشی زینب”، “زینب پاشا” در یکی از محلات قدیمیتبریز – عموزین الدین- در یک خانواده روستایی به دنیا آمده است”(۱). زینب پاشا پیشتاز بیداری زن قرنها ستمدیده ایرانی است. وی تقریبا یک قرن و اندی پیش مهر سکوت تاریخ را از لب بر میدارد و برای اولین بار در تاریخ ایران با چهل نفر از شیرزنان تبریز علیه ستم پیشگان و به موازات آن علیه نابرابریهای جنسی که نظام فئودالی و دیدگاههای سنتی بر زنان تحمیل کرده بود، به جنگ مسلحانه و پارتیزانی دست میزند و همه را در برابر دلاوریهای شگفت انگیز خود به حیرت وا میدارد.(۲) دکتر سیروس برادران شکوهی (استاد تاریخ دانشگاه تبریز) در مورد کودکی وی به نکته جالبی اشاره کرده و مینویسد: زینب پاشا”…. در کودکی در مکتب خانه محل درس خواند و به دلیل ماجراجویی و حساس بودن از دیگر همسالانش متمایز افتاد.”(۳) با استناد به نوشته مذکور باید اذعان نمود که زینب پاشا از زنان باسواد و متفکر زمانه خود نیز محسوب میگردید، که این مسئله خود میتواند در بررسی علل قیام وی بر علیه استبداد و نابرابری در آن دوره مؤثر باشد.
در فصلنامه “گنجینه اسناد” در مورد زینب پاشا آمده است: ” چنین بر میآید که وی زنان را برمیانگیخت تا با نابرابریهای اجتماعی و ستم چندلایهای که بر زن وارد میشد، به پیکار برخیزند”(۴). در” دایرهالمعارف تشیع ” این زن قهرمان آذربایجانی چنین معرفی شده است:”از زنان سیاستمدار و سخنور و شجاع و مبارز تبریز، پس از تعطیل بازار تبریز در نهضت تنباکو به رهبری میرزای شیرازی {۱۳۰۹ ق}و بازگشایی مجدد آن توسط مأموران دولتی زینب پاشا بسیاری از زنان تبریز را گرد آورد و با سخنرانیهای آتشین خود آنان را وارد میدان مبارزه و مأموران دولتی را تهدید به برخورد وجنگ مسلحانه خیابانی کرد. در همین سالها به دلیل احتکار گندم از طرف مالکان، در تبریز قحطی شده بود و گرسنگی مردم را تهدید میکرد. به تحریک او زنان تبریز به انبارهای گندم محتکران حمله کردند و درب انبارها را گشودند و ذخایر انبارها را در اختیار نیازمندان و فقرا قرار دادند. او زنی مبارز بود که دربار قاجار را به هراس افکنده بود”.(۵) به گفته مورخین :زینب پاشا زنان را بر گرد خود جمع کرده و در زمان گرسنگی مصنوعی که محتکران بوجود آورده بودند، به انبارهای محتکران حمله کرده و انبارها را گشوده و ارزاق را میان اهالی فقیر تقسیم میکردند.(۶) مرحوم دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی نیز در کتاب” خاتون هفت قلعه” به قیام زینب پاشا در تبریز اشارات کوتاهی داشته و از حمله زینب پاشا و یارانش به خانه “نظام العلماء” مطالبی ذکر کرده است. (۷) در “دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان” در مورد این شیرزن قهرمان آمده است: “زینب پاشا چندسالی در خطه ی آذربایجان بعنوان نماد مبارزه با ستمگران شناخته میشد…”(۸) گویند در اواخر عمر: زینب باجی با عده ای زوار به کربلا میرود و در بین راه عساکر عثمانی که برای تفتیش زوار آمده بودند، سختگیری میکنند،” زینب باجی ” از این رفتار آزرده شده و دست به عصیان میزند و دیگران را هم به دنبال خود میکشاند، به عساکر حمله میکند و آنها ناگزیر به فرار میشوند و این خانم با قافله به کربلا میرود.(۹) به نوشته استاد رحیم رئیسنیا “بنا به روایتی آخرین حادثه قابل ذکر زینب پاشا را باید درگیری او با عساکر عثمانی در جریان مسافرتش به عتبات، که در اواخر عمرش روی داده، دانست، بعد از آن اطلاعی در باره زندگی او دردست نیست”(۱۰). به نوشته اکثر منابع بعد از این واقعه از زینب پاشا دیگر خبری به دست نیامده است، و به نظر میرسد که وی در این آخرین سفر خود در کربلا وفات نموده و در همانجا نیز دفن شده است.(۱۱)
لازم به ذکر است که در دوره ناصرالدین شاه قاجار، و سالها بعد از آن “زینب پاشا ” از نفوذ و آوازه بسیار شگفت انگیزی در میان مردم آذربایجان و تبریز برخوردار بوده است، برای مثال قیام وی در تبریز دوره ناصری آنچنان معروف و تأثیرگذار بوده که مردم شهر تبریز اتفاقات و مسائل روزمره خویش را در دوره ای هرچند کوتاه، بر اساس عصیان زینب پاشا تقسیم بندی و تاریخ گذاری میکردند و از قیام وی بعنوان مبدا تاریخی استفاده میکردند، مثلا میگفتند فلان واقعه قبل از” قیام زینب پاشا ” اتفاق افتاده یا واقعه فلان بعد از “قیام زینب پاشا” روی داده است. در این زمینه در رساله ای که از دوره ی مشروطه به قلم “محمدآقا ایروانی” به یادگار مانده، چنین آمده است:”…. اجتماع مردم تبریز، بلوا کردن، و زنان به بازارها ریخته، دکانها بستن و به قونسولخانه روس پرشدن و از قشونان شکایت کردن که آن واقعه را تبریزیان( فتنه زینب پاشا) کرده، تاریخ قرار داده اند….”(۱۲) که این سند خود میتواند نشان از نفوذ فوقالعاده زینب پاشا و جنبش وی در میان مردم تبریز در آن روزگار باشد. البته ذکر این نکته در اینجا لازم است که چون زینب پاشا بر علیه افراد متنفذ و اعیان و درباریان د وره قاجاریه قیام نموده و از فقرا حمایت میکرد، لذا این افراد متنفذ نیز مغرضانه قیام عدالتجویانه وی را به فتنه تعبیر میکردند تا او را از چشم توده مردم بیندازند، که البته هیچگاه موفق به انجام نیات خود نشدند و زینب پاشا سرانجام نه تنها نام و آوازه بلندی یافت و به چهره اسطوره ای تبدیل شد، بلکه به القاب “پاشا “(۱۳) و “بی بی شاه زینب” نیز از طرف ستمدیدگان و اهالی شهر مفتخر گردیده و جاودانه شد و چنانکه معمرین محله عموزین الدین روایت میکردند، همگان در آن دوره از زینب پاشا بعنوان مادر یتیمان و فقیران شهر تبریز یاد میکردند.
لازم به ذکر است که بر اساس تحقیقات میدانی نگارنده این سطور، زینب پاشا متأهل بوده و شوهر وی در محله عموزین الدین تبریز به کار کشاورزی مشغول بوده است، همچنین زینب پاشا صاحب چند فرزند نیز بوده است. یکی از فرزندان وی پسری بوده که “عزیز” نام داشته است. از “عزیز” نیز چند فرزند به یادگار مانده بود که در محله عموزین الدین زندگی میکردند و سالها پیش وفات نموده اند، اما نوادگان آنها هنوز هم در این محله زندگی میکنند.
به گفته برخی از مطلعین، زینب پاشا در میان اهالی احترام خاصی داشته و مورد اعتماد مردم این محله بوده است، گویند اگر میان افراد مشکلی بوجود میآمد، وی پا درمیانی میکرده و به علت احترام و نفوذ زیادی که داشته، همگان نیز به گفتههای وی، گوش میدادند و به این جهت وی در آندوره باعث حل بسیاری از مشکلات پدید آمده در میان اهالی این محله و سایر محلات شهر تبریز میشده است. به گفته یکی از مطلعین، زینب پاشا چند زن محافظ نیز داشته که مسلح بودند و در مواقع حساس از وی محافظت مینمودند. گویند یکی از افراد متنفذ و ثروتمند تبریز آندوره، آسیاب بزرگی جهت آرد نمودن گندم که به “برجلی دگیرمان “(آسیاب برج دار) مشهور بوده، در اطراف آجی چای در تبریز تأسیس کرده بود. این فرد بعدها زینب پاشا را نیز در مالکیت و استفاده از آن شریک خود کرده بود، معروف است این زن قهرمان که همیشه به فکر نیازمندان ویتیمان بوده، گندمهای خود را در این آسیاب بزرگ به آرد تبدیل میکرد و آن را در اختیار نیازمندان و گرسنگان شهر قرار میداده است و کلام آخر اینکه معمرین محله عموزین الدین، زینب پاشا را به “پاکدامنی و نیکویی و فضیلت و مؤمن بودن و به طرفداری از مظلومان” میشناختند و با غرور از وی و مبارزاتش یاد مینمودند(۱۴). امید است که مسئولان شهر تبریز نیز قدر و منزلت این قهرمان اسطوره ای را بیشتر دانسته و برای تجلیل از وی خیابان یا مدرسه ای را بنام وی مزین سازند تا یاد و نام پرآوازه وی برای نسلهای بعدی نیز به یادگار بماند.
منابع :
۱-ناهیدی آذر، عبدالحسین، ۱۳۸۴، سه مبارز مشروطه، انتشارات اختر تبریز، ص۱۳۷٫
۲- ناهیدی آذر، عبدالحسین، ۱۳۸۴، سه مبارز مشروطه، انتشارات اختر تبریز، ص۱۳۳٫
۳- وراوی(هفته نامه- منتشره در مشکین شهر)، ۱۸ تیرماه ۱۳۸۳، شماره اول، ” ویژه نامه آذربایجان شرقی”، (زینب پاشا پیشتاز بیداری زن در عصر قاجار- مقاله دکتر سیروس برادران شکوهی)، ص۱۰٫
۴- گنجینه اسناد(فصلنامه)، سال۱۶، تابستان ۱۳۸۵، شماره۶۲، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامیایران، تهران، ص۱۰۱٫
۵- دایره المعارف تشیع، ۱۳۷۹، زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی، کامران فانی، بهاءالدین خرمشاهی، ج۸، نشر سعید محبی، تهران، ص۵۹۹٫
۶-تقی زاده، شوکت و تقی، شاهین، ۱۳۹۴، رساله تاریخ آذربایجان، ترجمه به فارسی از پرویز زارع شاهمرسی با عنوان “تاریخ نود ساله آذربایجان”، نشر اختر، تبریز، ص۱۰۳-۱۰۴٫
۷-باستانی پاریزی، محمدابراهیم، ۱۳۹۲، خاتون هفت قلعه، چاپ هفتم، نشر علم، تهران،ص۴۶۳٫
۸-فرخ زاد، پوران، ۱۳۷۸، دانشنامه زنان فرهنگساز ایران وجهان- زن از کتیبه تا تاریخ، ج۱، انتشارات زریاب، تهران، ص۱۰۰۱٫
۹- جهان زن( مجله)، دوره جدید، سال اول، شماره۳، دهم آبان ۱۳۵۸، ص۱۳٫
۱۰- کلک( ماهنامه)، شماره پی در پی ۱۴۱، دوره جدید شماره ۲۱، مهر و آبان ۱۳۸۲، ( زینب پاشا چهره یک زن شجاع و عدالتخواه- رحیم رئیس نیا)، ص۳۴٫
۱۱- وراوی(هفته نامه- منتشره در مشکین شهر)، ۱۸ تیرماه ۱۳۸۳، شماره اول، ” ویژه نامه آذربایجان شرقی”، (زینب پاشا پیشتاز بیداری زن در عصر قاجار- مقاله دکتر سیروس برادران شکوهی)، ص۱۳ – روزنامه ایران، سال بیستم، شماره ۵۷۸۳، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳، ( ویژه نامه ایران بانو- زینب پاشا چهره زنانه مقاومت)، ص۱۶ – رضازاد عموزین الدینی، مجید، ۱۳۸۸، ” زینب پاشا”، انتشارات اختر، تبریز، ص۱۲۶٫
۱۲-دو رساله در باره انقلاب مشروطیت ایران، ۱۳۸۰، از ابوالقاسم خان ناصرالملک و محمدآقا ایروانی، به اهتمام دکتر عبدالحسین زرین کوب و روزبه زرین کوب، انتشارات سازمان اسناد ملی ایران، تهران، ص۱۲۲٫
۱۳-پاشا: “….. لقبی که در دوران امپراتوری عثمانی در مملکت عثمانی و ممالک عربی که جزو امپراتوری عثمانی بودند به بعضی از وزیران و امیران ” داده میشد. “فرهنگ عمید، ۱۳۸۴، انتشارات امیرکبیر، تهران، ص۳۰۹٫
۱۴-تحقیقات میدانی و یادداشتهای شخصی نویسنده این سطور.
4 پاسخ
با تشکر . از مقاله مفید جنابعالی. مادر اینجانب از نوادگان زینب پاشا میباشند که به گفته ایشان زینب پاشا عمه بزرگ ایشان میباشند. مادرم میگویند شنیدهام از پدر که زینب پاشا زنی تنومند و سری نترس داشت و پدر ایشان روستایی بود اینکه کدام روستا نمیدانم.ودر آن روستا که بعدها از آن جا به شهر میآیند .با وجود سن کم جلوی خان آن منطقه ایستاده بود…. مادر از زایمان ایشان که ظاهراً کسیکه هنگام زایمان ایشان پیششان بوده میگویند زینب پاشا در خانهای که به صورت پنهانی برای زایمان آمده بود بعد از زایمان با همان حال بلند شده و بچه و تمام وسایل را جمع کرده ورفتهاست چون نمیخواستند صاحب خانه به درد سر بیفتند. پدر بزرگ من نیز که از فداییان مرکز غیبی بودند از شجاعت و باهوشی ایشان همیشه میگفتند.
زینب پاشا شعری نسروده ؟
با تشکر از جناب “دادگر” احتمالا ایشان منابع آخر مقاله را که از منابع و اسناد معتبر راجع به زینب پاشا بوده و توسط افراد صاحب نظر به نگارش در آمده و اینجانب نیز در مقاله ام به آنها استناد کرده ام را ملاحضه ننموده اند و گرنه این مطلب را به این شکل نمی نوشتند، لذا بخش های زیادی از این مقاله براساس اسناد و مدارک معتبر به نگارش درآمده است.
و اگر نظر ایشان بر چند پاراگراف آخر مقاله می باشد که براساس مطالعات میدانی و مصاحبه با افراد مطلع به نگارش درآمده، باید به خدمت ایشان عرض نمایم که امروزه در تحقیقات آکادمیک نیز شعبه ای از تاریخ نگاری که موسوم به”تاریخ شفاهی” ( Oral history ) است، مورد توجه محققان و پژوهشگران می باشد و اگر این نوع جمع آوری اطلاعات تاریخی با روش های علمی انجام گیرد، یکی از منابع مهم و مفید برای مورخان قلمداد می گردد. لذا جهت اطلاع به جناب دادگر یادآوری می نمایم که اینگونه داده های تاریخی در مجامع دانشگاهی نه به “تاریخ نقالی” بلکه به “تاریخ شفاهی” معروف بوده و در تحقیقات آکادمیک نیز شدیدا مورد استناد و توجه پژوهشگران است.
متاسفانه اسمان ریسمان بافتن در تاریخ نویسی ما سبکی مرسوم هست و تخیلات و پرس و جوهای مبهم و بدون سند نمی تواند دلیل بر درستی مطلب باشد همان طور که ذکر شده اسطوره ها در طول زمان شاخ و برگ در می آورند و نام ان نمی تواند تاریخ آکادمیک باشد بلکه تاریخ نقالی است